فقط تو میتونی پارت ۳

ا.ت پنج دقیقه بعد از آجوما رفت پایین از پله ها رفت پایین که چشمش به مرد خوش هیکل با موهای پریشون که منتظر من نشسته بود دیدم
منم رفتم نشستم متقابلش شروع کرد به خوردن



ا.ت:س.....سلام
مرده:سلام حتما الان میدونی من کیم دیگه نه؟
ا.ت:ن...نه
مرده :اووووووووو پس آجوما نگفته
ا.ت:ن...نه ن...گ..گفته
مرده:اسم من جئون جونگ کوکه و یه چیزم
ا.ت:چیزی؟
جونگکوک:چیز
ا.ت:خب چی؟دختر؟
جونگکوک :نه بابا چیز
ا.ت:دوقطبی؟
جونگکوک:(پوکر)
ا.ت:خب لطفا واضح حرف بزنننن نمیفهمم
جونگکوک:فکر کن یه خون خوار
(تعجب)پ.......پس تو همون خون‌اشام ج.....جنگلی د...درسته؟
جونگ کوک:اوهوم خود خودشم
ا.ت:میخواستم ازش بپرسم که چرا خون منو نخورد ولی یاد قانون ۱۲ افتادم که آجوما بهم گفت ازش سوال نپرسم
جونگ کوک :حتما الان میخوای بپرسی چرا خونتو نخوردم؟(پوزخند)
ا.ت:)تعجب)(تو ذهنش: ریدم از کجا میفهمخ)(با دهن پر)اره میخوام بدونم
جونگ کوک :و قانونارو هم میدونی دیگه
ا.ت:بله یکیش هست که نباید از ارباب سوال کنم منم عمل کردم
جونگ کوک:ارباب؟
ا.ت:بله اجوما......(نزاشت حرفشو ادامه بده)
جونگ کوک:تو میتونی بهم بگی جونگ کوک
ا.ت:باشه ولی چرا...
جونگ کوک :سوال نپرس




اینم ملاقات با جئون🤡
بزن 👍🏿و