سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 53
بلخره روز عروسی شد
رفتم آرایشگاه و موهام و صورتم درست کردن
و کفشمو پوشیدم لباسمو پوشیدم با تهیونگ رفتیم آتلیه
عکس گرفتیم
تهیونگ: چقدر خوشگل شدی
ا . ت: میدونم😗
تهیونگ: بخدا تو خواهر شوگایی
ا. ت: نه اون برادرمه 😃
تهیونگ: 😶😁
رفتیم تالار همون تالار بود که عموم گرفته بود
تهیونگ داشت میرفت مردونه
به من مظلوم نگاه کرد
ا. ت: بای بای 😘👐
پرش زمانی
دیگه عروسی هم تموم شد
برگشتیم خونه کره
بعد منو تهیونگ به یه نتیجه ی رسیدیم دوتا خونه هامونو بفروشیم بریم
یه جایی بزرگ تر بگیریم
خونمونو فروختیم رفتیم یه جا بزرگ تر گرفتم
تهیونگ امشب رفت با دوستاش بار
مست برگشت خونه
تهیونگ خمار: ا. ت امشب منو به آرزوم میرسونی
ا. ت: چیه؟
تهیونگ: پدر شدن
ا. ت: تهیونگ تو حالت خوب نیست
(بقیه با ذهن کثیف خودتون )
ویوا. ت: صبح بیدار شدم
وای شکمم درد میکنه آی
انقد درد میکنه( اشک آروم آروم از چشمت میومد(
تهیونگ که کنارت روتخت بود
تهیونگ: ا. ت حالت خوبه
ا. ت: نه
پرش زمانی به 3ماه بعد
ا. ت :
پرهام سه مه پریود نشدم بهتر برم یه بیبی چک بزنم
بیبی چک جوابش مثبت بود
پارت 53
بلخره روز عروسی شد
رفتم آرایشگاه و موهام و صورتم درست کردن
و کفشمو پوشیدم لباسمو پوشیدم با تهیونگ رفتیم آتلیه
عکس گرفتیم
تهیونگ: چقدر خوشگل شدی
ا . ت: میدونم😗
تهیونگ: بخدا تو خواهر شوگایی
ا. ت: نه اون برادرمه 😃
تهیونگ: 😶😁
رفتیم تالار همون تالار بود که عموم گرفته بود
تهیونگ داشت میرفت مردونه
به من مظلوم نگاه کرد
ا. ت: بای بای 😘👐
پرش زمانی
دیگه عروسی هم تموم شد
برگشتیم خونه کره
بعد منو تهیونگ به یه نتیجه ی رسیدیم دوتا خونه هامونو بفروشیم بریم
یه جایی بزرگ تر بگیریم
خونمونو فروختیم رفتیم یه جا بزرگ تر گرفتم
تهیونگ امشب رفت با دوستاش بار
مست برگشت خونه
تهیونگ خمار: ا. ت امشب منو به آرزوم میرسونی
ا. ت: چیه؟
تهیونگ: پدر شدن
ا. ت: تهیونگ تو حالت خوب نیست
(بقیه با ذهن کثیف خودتون )
ویوا. ت: صبح بیدار شدم
وای شکمم درد میکنه آی
انقد درد میکنه( اشک آروم آروم از چشمت میومد(
تهیونگ که کنارت روتخت بود
تهیونگ: ا. ت حالت خوبه
ا. ت: نه
پرش زمانی به 3ماه بعد
ا. ت :
پرهام سه مه پریود نشدم بهتر برم یه بیبی چک بزنم
بیبی چک جوابش مثبت بود
۶.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.