۸
_۸
ات:اهوم
ران:لمس کردن بدنه ات*واقعا فکر نمیکردم انقدر بدن نرمو سفیدی داشته باشی
ات:لبو*
ران:خب خوبه چون امشب ماله من میشه... مگه نه؟
ات:ا.. ار.. اره
ران:بوسیدن گردن ات*
ات:عاح
زنگ خوردن گوشیه ات*«باباشه زنگ زده»
ات:میشه جواب بدم
ران:خب پدرته.... اره میشه
مکالمه
ات:ا... الو
پدر ات:هوی هرزه کجایی چرا نیومدی خونه*داد
ران گوشی رو میگیره*
ران:چطور جرعت میکنی باهاش اینجوری صحبت کنی.
پدر ات:تو کدوم خری هستی
ران:پس منو یادت نیست عوضی....... یادت نیست به بانتن خیانت کردی... منم ران هایتانی
پدر ات:اقا.. اقای هایتانی شمایین.... دخترم پیشه شما چیکار میکنه
ران:دخترت دیگه ماله منه
قطع کردن*
ران:هر وقت زنگ زد گوشی رو بده به خودم
ات:باش
ران:از روی پام بلند شو
ات:چشم*بلند شدن
ران:برای امشب دوست دارم اون لباسه مشکیه توی کمد رو بپوشی«اسلاید دو»
ات:باش
مستقیما میریم موقع خاب*
ران:میاد تو اتاق*بیبی
ات:ها... بله
ران:خوبه خودت لباسی که دوست داشتمو پوشیدی
ات:خب تو بهم گفتی این لباسو دوست داری منم همینو پوشیدم
ران:افرین.... فکر نمیکردم انقدر حرف گوش کن باشی
ات:خب حالا میبینی که هستم *نشستن رو تخت
ران:لمس کردن پاهای ات*خوبه
ات:سرخ*
ران:گاز گرفتن رونه پای ات*
ات:اییی
نویسنده:ران لباسای ات رو در میاره
ران:گاز گرفتن س-نه های ات* «مجبورم سانسور کنم ممکنه گذارشه»
ات:عاحححح
ران:مارک گذاشتن رو س-نه های ات*
ات:عاحح اییی
ران:اروم دستشو میبره سمته پایین تنه ی ات و اونجارو«خودتو میدونین کجا»اروم میماله*
ات:اممممم عاحححححح
ران:خب اماده ای
ات:ا.. اره... فقط اروم انجامش بده
ران:چشم*کردنه دسته بیل تو ات*
ات:عاححححح
ران:خیلی سریع تلمبه زدن*
ات:عاححح ایییی عاحححححححح اییییییییی«و همچنان ناله»
ران: عاحح فقط حواست باشه ددی رو زیاد تحریک نکنی
ات:عاح_*گاز گرفتن لبش*
ران:همچنان تلمبه زدن*
ات:عاح.. عاححححححححح
ران:مکیدن نوکه سینه ی ات*
ات:ایییی عاححححححح ایی عاححح عاحححح
بعد۳۰دیقه
ران:عاححح بسه
ات:عاحححح
نویسنده:و بله ران میکشه بیرون و کناره هم دراز میکشن و میخابن
ات:اهوم
ران:لمس کردن بدنه ات*واقعا فکر نمیکردم انقدر بدن نرمو سفیدی داشته باشی
ات:لبو*
ران:خب خوبه چون امشب ماله من میشه... مگه نه؟
ات:ا.. ار.. اره
ران:بوسیدن گردن ات*
ات:عاح
زنگ خوردن گوشیه ات*«باباشه زنگ زده»
ات:میشه جواب بدم
ران:خب پدرته.... اره میشه
مکالمه
ات:ا... الو
پدر ات:هوی هرزه کجایی چرا نیومدی خونه*داد
ران گوشی رو میگیره*
ران:چطور جرعت میکنی باهاش اینجوری صحبت کنی.
پدر ات:تو کدوم خری هستی
ران:پس منو یادت نیست عوضی....... یادت نیست به بانتن خیانت کردی... منم ران هایتانی
پدر ات:اقا.. اقای هایتانی شمایین.... دخترم پیشه شما چیکار میکنه
ران:دخترت دیگه ماله منه
قطع کردن*
ران:هر وقت زنگ زد گوشی رو بده به خودم
ات:باش
ران:از روی پام بلند شو
ات:چشم*بلند شدن
ران:برای امشب دوست دارم اون لباسه مشکیه توی کمد رو بپوشی«اسلاید دو»
ات:باش
مستقیما میریم موقع خاب*
ران:میاد تو اتاق*بیبی
ات:ها... بله
ران:خوبه خودت لباسی که دوست داشتمو پوشیدی
ات:خب تو بهم گفتی این لباسو دوست داری منم همینو پوشیدم
ران:افرین.... فکر نمیکردم انقدر حرف گوش کن باشی
ات:خب حالا میبینی که هستم *نشستن رو تخت
ران:لمس کردن پاهای ات*خوبه
ات:سرخ*
ران:گاز گرفتن رونه پای ات*
ات:اییی
نویسنده:ران لباسای ات رو در میاره
ران:گاز گرفتن س-نه های ات* «مجبورم سانسور کنم ممکنه گذارشه»
ات:عاحححح
ران:مارک گذاشتن رو س-نه های ات*
ات:عاحح اییی
ران:اروم دستشو میبره سمته پایین تنه ی ات و اونجارو«خودتو میدونین کجا»اروم میماله*
ات:اممممم عاحححححح
ران:خب اماده ای
ات:ا.. اره... فقط اروم انجامش بده
ران:چشم*کردنه دسته بیل تو ات*
ات:عاححححح
ران:خیلی سریع تلمبه زدن*
ات:عاححح ایییی عاحححححححح اییییییییی«و همچنان ناله»
ران: عاحح فقط حواست باشه ددی رو زیاد تحریک نکنی
ات:عاح_*گاز گرفتن لبش*
ران:همچنان تلمبه زدن*
ات:عاح.. عاححححححححح
ران:مکیدن نوکه سینه ی ات*
ات:ایییی عاححححححح ایی عاححح عاحححح
بعد۳۰دیقه
ران:عاححح بسه
ات:عاحححح
نویسنده:و بله ران میکشه بیرون و کناره هم دراز میکشن و میخابن
۳.۲k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.