گاز های سوزان 9

لبخند تنه آمیزی زدم و گفتم :این سفر مخصوص منه
سارا :نه کانجی مخصوص هر دوتامونه منم دختر اون خوانوادم. بعد تو پول بلیت که نداری داری؟
لبخند تنه آمیزی زدمو گفتم:فقط مزاحمم نشو
فکر کنم از حرفم عصبانی شد
سارا :خب تو اون نقشه چی نوشته؟
نقشه رو نگاه کردم انگار توی ژاپن بود توی یه جنگل گمشده
برام سواله که بابام با این کاتانا چیکار میگرد واقعا اونقدر تنبل بوده که به یکی گفته تا به من بگه؟
باز درگیری افکار گرفتم فکر کنم ایندفه حتی خوبم نشه تا برسیم به ژاپن کم کم دارم متوجه میشم که چرا خانم ویلسون اسم من براش نا آشنا می اومد یعنی با توجه به این شواهد من ژاپنیم.
سوال دیگه ایی که ذهنمو درگیر کرده ساراس من تو کل بچگیم سارا رو ندیده بودم پس سارا چطور خواهرمه.
سارا : هوی با تو ام اون نقشه رو بده من
من :اوه بیا.
نقشه رو دادم بهش
سارا:از قرار معلوم باید بریم ژاپن من این جنگلو تو نقشه تا حالا ندیده بودم تو میشناسیش؟
من:منم میخواستم همینو از تو بپرسم.
هوا آفتابی بود و دلم برای پدر خیلی تنگ شده بود.
بالاخره رسیدیم به فرودگاه...
ادامه دارد
دیدگاه ها (۴)

تُچ

مگه من قبول کردم دوست عزیز؟

گاز های سوزان 8

گاز های سوزان 7

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

زندگی با خنده ( نقشه)سارا: نقشت چیه؟نگار: باید بزاریم جیمین ...

زندگی با خنده ( نجات جیمین)ویو نگار تمام افرادم رو جمع کردم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط