عشق پر حاشیه.2
پارت 2
دیا.رفتم خونه لباس و عوض کردم امدم پایین
مامان دیا.دیانا کجا بود دخترم
دیا امروز رفتم یه شرکت استخدام شدم شرکت طراحی
مامان دیا.چه خوب
بابا دیا.چیکار کردی
دیا.هیچی رفتم استخدام شدم میخوام کار کنم رو پای خودم باشم مشکلیه
باباب دیا.اره من نمیخوام تو کار کنی نمیخوام میفمی
دیا.ترو خدا ول کن دیه
اینو گفتمو رفتم تو اتاقم دیدم به گوشیم پیم امد باز کردم محشاد بود دوستم .محشاد بهترین دوستم بود که داشتم مسل اجیم بود
محشاد.چطوری عشقم
دیا.خوبم تو چطوری نفسم
محشاد .میگم میایی بیرون
دیا. اره فقط کی
..................
قرار شدکه با محشاد برم بیرون ساعت6 الانم ساعت 5
رفتم ارایش کردمو لباس پوشیدم .یه مانتو کوتاه صورتی کمرنگ
یهشلوار لی تنگ کمرنگ
یه شال سفید کتونی سغفید
با محشاد رفتیم پارک نشتیم سه چهار تا استوری اینا گرفتیم/دوستان دیانا تیکتاکرن ولی دراون حد نه/
ارسلان
با بچه ها قرار بود بریم پارک /متین و محرابو لعو./
بچه ها ماجرای دیانا رو میدونسستن
رفتیم دو سه تا کلیپ گرفیتم /کیلیپ پارکی/
که دیدم دیا و یه دختر دیه پیشش بود
بچه بچه ها
بچه ها. ها چیه
ارسی.اون دیاناس با اونی که مانتو صورتی داره
محراب.اقا اینو برام ردیف کن دیه عجب دافیه
ارسی.محراب میبندی ایه
محراب. بابا این دیانا نکه دوستش
خوب تو که دیانا پیشت دوستشم با من جورکن دیه
ارسی. خاک برسر هول کنم من
بچه بجز محرای.خخخخخخخخخخخ
دیانا
داشتم با محشاد حرف میزد که یه پسره امد
پسره.شماره بدم پاره کنی خوشگله
دیا.گم میشی یا گمت کن ها
پسره.زبون درازم هستی که
دیا.یکی خوابوندم دم گوشش
دیا .خواست که منو بزنه من چشمامو بستو که دیدیم یکی امدوو
یوهوووووووووووو
خماری بهتون خوش بگزه
لایک و کامنت یادتون نره
دوستون دارم
بوس بهتون
شب پار میزرمشاید
دیا.رفتم خونه لباس و عوض کردم امدم پایین
مامان دیا.دیانا کجا بود دخترم
دیا امروز رفتم یه شرکت استخدام شدم شرکت طراحی
مامان دیا.چه خوب
بابا دیا.چیکار کردی
دیا.هیچی رفتم استخدام شدم میخوام کار کنم رو پای خودم باشم مشکلیه
باباب دیا.اره من نمیخوام تو کار کنی نمیخوام میفمی
دیا.ترو خدا ول کن دیه
اینو گفتمو رفتم تو اتاقم دیدم به گوشیم پیم امد باز کردم محشاد بود دوستم .محشاد بهترین دوستم بود که داشتم مسل اجیم بود
محشاد.چطوری عشقم
دیا.خوبم تو چطوری نفسم
محشاد .میگم میایی بیرون
دیا. اره فقط کی
..................
قرار شدکه با محشاد برم بیرون ساعت6 الانم ساعت 5
رفتم ارایش کردمو لباس پوشیدم .یه مانتو کوتاه صورتی کمرنگ
یهشلوار لی تنگ کمرنگ
یه شال سفید کتونی سغفید
با محشاد رفتیم پارک نشتیم سه چهار تا استوری اینا گرفتیم/دوستان دیانا تیکتاکرن ولی دراون حد نه/
ارسلان
با بچه ها قرار بود بریم پارک /متین و محرابو لعو./
بچه ها ماجرای دیانا رو میدونسستن
رفتیم دو سه تا کلیپ گرفیتم /کیلیپ پارکی/
که دیدم دیا و یه دختر دیه پیشش بود
بچه بچه ها
بچه ها. ها چیه
ارسی.اون دیاناس با اونی که مانتو صورتی داره
محراب.اقا اینو برام ردیف کن دیه عجب دافیه
ارسی.محراب میبندی ایه
محراب. بابا این دیانا نکه دوستش
خوب تو که دیانا پیشت دوستشم با من جورکن دیه
ارسی. خاک برسر هول کنم من
بچه بجز محرای.خخخخخخخخخخخ
دیانا
داشتم با محشاد حرف میزد که یه پسره امد
پسره.شماره بدم پاره کنی خوشگله
دیا.گم میشی یا گمت کن ها
پسره.زبون درازم هستی که
دیا.یکی خوابوندم دم گوشش
دیا .خواست که منو بزنه من چشمامو بستو که دیدیم یکی امدوو
یوهوووووووووووو
خماری بهتون خوش بگزه
لایک و کامنت یادتون نره
دوستون دارم
بوس بهتون
شب پار میزرمشاید
۱۹.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.