مافیای من پارت ۱

ویو مینسو
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم و رفتم پایین که دیدم کسی نیست من مامانمو از دست دادم و با بابام زندگی میکنم که اونم هروز قمار میکنه رفتم یه دوش گرفتم یه آرایش کوتاه کردم و لباس پوشیدم و یه تاکسی گرفتم و رفتم به سمت رستوران که ماریا رو دیدم (رئیس رستوران)
ماریا: سلام مینسو
مینسو : سلام ماریا خوبی
ماریا : آره خوبم میگم بیا بریم کارارو انجام بدیم
مینسو : باشه بریم
ویو مینسو : داشتم کارارو میکردم که دیدم چند تا مرد اومدن و نشستن سر یکی از میزا رفتم ببینم چی لازم دارن و قتی رفتم با یه قیافه جذاب روبرو شدم وای یه نفر چقدر میتونه جذاب باشه
مینسو : سلام خوش اومدین چی لازم دارین
ویو نامجون
اومده بودم با یه نفر قمار کنم من زودتر از اون اومدم که دیدم یه دختر خوشگل به سمتم اومد اون خیلی واسه ی فروش خوبه حتما بردش میکنم
نامجون : یه سوجو ۷۰ درصد
مینسو : بله چشم
ویو مینسو
رفتم سوجو رو ببرم که با دیدن کسی که دیدم خشکم زد اون........