وقتی عضو هشتمی و یادشون رفته تولدتهp۵
کوک: شنیدم چی گفتی
ا. ت: گفتم که بشنوی
کوک: تو چراجدیدا اینجوری شدی
ا. ت: مگه چجوری شدم
کوک: افسرده شدی
ا. ت: چون من تازه خود واقعیم و پیدا کردم
کوک: ا. ت بس کن
ا. ت: چی رو بس کنم اینکه بهم بی محلی میکنید
اینکه پیگیرم حالم نیستید یا اینکه
کوک: یا اینکه چی
نامجون: خواهشن بسکنید
ا. ت: یا اینکه تولدم رو یا تون رفته من برای همتون تولد گرفتم تنهایی سوپرایزتون کردم بعد اون روز این آقا(خطاب به کوک) اومده میگه: تو چرا انقدر خوشحالی
کوک: متاسفم
ا. ت: متاسف بودن تو به چه دردم میخوره
حاله بدم اسفردگیم غم و غصه ام رو خوب می کنه
شوگا: درکت می کنم
پرش زمانی به شب
ا. ت: داشتم میرفتم تو اتاقم که یه دست رو شونم حس کردم درسته کوک بود
کوک: جین گفت بهت بگم فردا کنسرت داریم
ا. ت: اوکی
پرش زمانی به فردا
ا. ت صب زود پاشدم
رفتم لباس پوشیدم رنگش مشکی دارک بود(عکسشو می زارم)
رفتم پسرا رو بیدار کنم
ا. ت: پاشید باید بریم کنسرت
جین: من رفتم صبونه درس کنم
شرط: 30لایک نظر20
ا. ت: گفتم که بشنوی
کوک: تو چراجدیدا اینجوری شدی
ا. ت: مگه چجوری شدم
کوک: افسرده شدی
ا. ت: چون من تازه خود واقعیم و پیدا کردم
کوک: ا. ت بس کن
ا. ت: چی رو بس کنم اینکه بهم بی محلی میکنید
اینکه پیگیرم حالم نیستید یا اینکه
کوک: یا اینکه چی
نامجون: خواهشن بسکنید
ا. ت: یا اینکه تولدم رو یا تون رفته من برای همتون تولد گرفتم تنهایی سوپرایزتون کردم بعد اون روز این آقا(خطاب به کوک) اومده میگه: تو چرا انقدر خوشحالی
کوک: متاسفم
ا. ت: متاسف بودن تو به چه دردم میخوره
حاله بدم اسفردگیم غم و غصه ام رو خوب می کنه
شوگا: درکت می کنم
پرش زمانی به شب
ا. ت: داشتم میرفتم تو اتاقم که یه دست رو شونم حس کردم درسته کوک بود
کوک: جین گفت بهت بگم فردا کنسرت داریم
ا. ت: اوکی
پرش زمانی به فردا
ا. ت صب زود پاشدم
رفتم لباس پوشیدم رنگش مشکی دارک بود(عکسشو می زارم)
رفتم پسرا رو بیدار کنم
ا. ت: پاشید باید بریم کنسرت
جین: من رفتم صبونه درس کنم
شرط: 30لایک نظر20
۵۳.۰k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.