پارت ۱۹:)
از زبان ا/ت
با خانواده جونگ کوک دور میز نشسته بودیم
دستای جونگ کوک بدتر از همیشه سرد بود ...این طبیعی بود؟
لبمو سمت گوشش بردم و گفتم: هی جونگ کوک خوبی؟
_من؟ آره چرا؟
+دستات یخ زدن
خنده مصنوعی ای کرد و گفت: نه فقط سردمه
کیو خر می کنی جئون جونگ کوک مطمئنا یه مشکلی هست
پدرش بلند شد و همزمان با بلند شدنش از جونگ کوک و هیونگمین برادر بزرگترش خواست که همراهش برن
سعی کردم دستامو از دستای جونگ کوک جدا کنم که بره اما مثل بچه ای که نخواد مامانشو ول کنه محکم دستمو گرفته بود
+ول کن دیگه جونگ کوک
_چیزه..من
+جونگ کوک کارت اصلا درست نیست
بلاخره دستشو جدا کرد و رفت..
اگه نفهمم چشه اسمم ا/ت نیست دیگه
جیونگ که کنارم نشسته بود گفت: اونی میخوام برم دستشویی..میای؟
با خودم گفتم بد نمیشه اگه برم یه نگاهی به آرایشم بندازم و درستش کنم
+باشه میام
دستشو گرفتم اونم مثل جونگ کوک بود...اینا همیشه انقدر سردن؟
رفتیم طبقه بالا جیونگ دستشویی بود منم جلوی آینه ارایشمو درست می کردم
صدای باز شدن در دستشویی اومد فکر می کردم یه دختر باشه
سرمو بالا آوردم و دیدم که پسر عموی جونگ کوک اومده بود داخل برگشتم سمتش
ا/ت: فکر کنم سرت از جنسیت نمیشه نه؟
مینهیوک: چطور؟[پوزخند]
ا/ت: چون اونجا نوشته بود دستشویی زنانه ولی متاسفانه نادیده گرفتی
پوزخندی زد و چند قدم اومد جلوتر: برام سواله...چطور انقدر خاصی؟
ا/ت: چی میگی؟
مینهیوک: دختری که انقدر بوی خونش تفاوت داره...دختری که گرمای وجودش از صد کیلومتری حس میشه...دختری که به راحتی جواب هر مردی رو میده چرا نباید برای من باشه؟
ا/ت: ...
با خانواده جونگ کوک دور میز نشسته بودیم
دستای جونگ کوک بدتر از همیشه سرد بود ...این طبیعی بود؟
لبمو سمت گوشش بردم و گفتم: هی جونگ کوک خوبی؟
_من؟ آره چرا؟
+دستات یخ زدن
خنده مصنوعی ای کرد و گفت: نه فقط سردمه
کیو خر می کنی جئون جونگ کوک مطمئنا یه مشکلی هست
پدرش بلند شد و همزمان با بلند شدنش از جونگ کوک و هیونگمین برادر بزرگترش خواست که همراهش برن
سعی کردم دستامو از دستای جونگ کوک جدا کنم که بره اما مثل بچه ای که نخواد مامانشو ول کنه محکم دستمو گرفته بود
+ول کن دیگه جونگ کوک
_چیزه..من
+جونگ کوک کارت اصلا درست نیست
بلاخره دستشو جدا کرد و رفت..
اگه نفهمم چشه اسمم ا/ت نیست دیگه
جیونگ که کنارم نشسته بود گفت: اونی میخوام برم دستشویی..میای؟
با خودم گفتم بد نمیشه اگه برم یه نگاهی به آرایشم بندازم و درستش کنم
+باشه میام
دستشو گرفتم اونم مثل جونگ کوک بود...اینا همیشه انقدر سردن؟
رفتیم طبقه بالا جیونگ دستشویی بود منم جلوی آینه ارایشمو درست می کردم
صدای باز شدن در دستشویی اومد فکر می کردم یه دختر باشه
سرمو بالا آوردم و دیدم که پسر عموی جونگ کوک اومده بود داخل برگشتم سمتش
ا/ت: فکر کنم سرت از جنسیت نمیشه نه؟
مینهیوک: چطور؟[پوزخند]
ا/ت: چون اونجا نوشته بود دستشویی زنانه ولی متاسفانه نادیده گرفتی
پوزخندی زد و چند قدم اومد جلوتر: برام سواله...چطور انقدر خاصی؟
ا/ت: چی میگی؟
مینهیوک: دختری که انقدر بوی خونش تفاوت داره...دختری که گرمای وجودش از صد کیلومتری حس میشه...دختری که به راحتی جواب هر مردی رو میده چرا نباید برای من باشه؟
ا/ت: ...
۱۵.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.