برادر خوانده🧑🏻✨پارت 6🧑🏻✨
برادر خوانده🧑🏻✨پارت 6🧑🏻✨
ما این حرفم یه لبخند که سعی داشت خنده اش رو پنهون کنه تحویلم داد
ویو ا/ت
با تهیونگ رفتیم پایین و نشستیم و ناهارمون رو خوردیم و
پ٫/ک:خوب بچه ها بیایید بشینید باهاتون کار دارم
+_چشم
م/ت:ما قرارم به مدت یک ماه به مسافرت کاری بریم
+چییییی؟یک ماه؟
م/ت:میدونم سخته عزیزم ولی چاره ای نیست
_ول...
پ/ک:پسرم ولی و آخه نداره باید قبول کنید ما امشب حرکت میکنیم
_من امشب نیستم
پ/ک:عزیزم هر جا میری ا/ت هم با خودت ببر
_اه باشه ا/ت وسایلت رو جمع کن برای یه هفته قراره بریم خوابگاه قراره همه بچه ها دور هم جمع شیم
+باشه
بعد از این حرف به سمت به سمت پله های عمارت رفتم و بعد از طی کردن پله ها به اتاقم رسیدم و مشغول جمع کردن وسایلام شدم یه چمدون کوچیک برداشتم (اسلاید 2)
و رفتم یه دوش گرفتم اومدم یه میکاپ لایت کردم و موهام خشک کردم و لباسام رو پوشیدم از مامان بابا خداحافظی کردیم واونا برای یک ماه رفتن و موندیم منو تهیونگ هم آماده بود چمدونم رو گذاشت تو ماشین و بعد من رو صدا زد کتونی های لژ دارم که مناسب استایلم بود رو پوشیدم (لباس و کتونی اسلاید 3،4)و رفتم سمت ماشین سوار شدم رو به تهیونگ گفتم
+چطوری شدم ؟
_چه میدونم
+یاااا خوب یه لحظه نگاه کن
یه نگاه به سر تا پاک انداخت و نگاش رو دامنم موند
_دامنت بازه
+کجاش بازه؟
_برو عوض کن
+هی دو روزه برای من داداش غیرتی نشو ها
_ا/ت میخوای یه هفته پیش یه عالمه مرد زندگی کنی میفهمی؟
+دیره نمیشه عوض کرد
_لعنت بهت
+ویدیو هات رو قبلاً دیده بود مهربون تر بودی
_برای آدمش مهربونم
+خیلی نامردی(بغض)
_خیله خوب آب غوره نگیر همین خونه
+حیحححح(خنده یه چی عین این👈🏻😁)
_بریم
+بریممممم
_خوب تا اونجا یه ساعت راهه مخ منو نخور
+باشه
۳۰ مین بعد
+تهیونگ یه دقیقه وایسا وایسا
_چیه؟(نگران)
خماری
بد دردیه😁
ما این حرفم یه لبخند که سعی داشت خنده اش رو پنهون کنه تحویلم داد
ویو ا/ت
با تهیونگ رفتیم پایین و نشستیم و ناهارمون رو خوردیم و
پ٫/ک:خوب بچه ها بیایید بشینید باهاتون کار دارم
+_چشم
م/ت:ما قرارم به مدت یک ماه به مسافرت کاری بریم
+چییییی؟یک ماه؟
م/ت:میدونم سخته عزیزم ولی چاره ای نیست
_ول...
پ/ک:پسرم ولی و آخه نداره باید قبول کنید ما امشب حرکت میکنیم
_من امشب نیستم
پ/ک:عزیزم هر جا میری ا/ت هم با خودت ببر
_اه باشه ا/ت وسایلت رو جمع کن برای یه هفته قراره بریم خوابگاه قراره همه بچه ها دور هم جمع شیم
+باشه
بعد از این حرف به سمت به سمت پله های عمارت رفتم و بعد از طی کردن پله ها به اتاقم رسیدم و مشغول جمع کردن وسایلام شدم یه چمدون کوچیک برداشتم (اسلاید 2)
و رفتم یه دوش گرفتم اومدم یه میکاپ لایت کردم و موهام خشک کردم و لباسام رو پوشیدم از مامان بابا خداحافظی کردیم واونا برای یک ماه رفتن و موندیم منو تهیونگ هم آماده بود چمدونم رو گذاشت تو ماشین و بعد من رو صدا زد کتونی های لژ دارم که مناسب استایلم بود رو پوشیدم (لباس و کتونی اسلاید 3،4)و رفتم سمت ماشین سوار شدم رو به تهیونگ گفتم
+چطوری شدم ؟
_چه میدونم
+یاااا خوب یه لحظه نگاه کن
یه نگاه به سر تا پاک انداخت و نگاش رو دامنم موند
_دامنت بازه
+کجاش بازه؟
_برو عوض کن
+هی دو روزه برای من داداش غیرتی نشو ها
_ا/ت میخوای یه هفته پیش یه عالمه مرد زندگی کنی میفهمی؟
+دیره نمیشه عوض کرد
_لعنت بهت
+ویدیو هات رو قبلاً دیده بود مهربون تر بودی
_برای آدمش مهربونم
+خیلی نامردی(بغض)
_خیله خوب آب غوره نگیر همین خونه
+حیحححح(خنده یه چی عین این👈🏻😁)
_بریم
+بریممممم
_خوب تا اونجا یه ساعت راهه مخ منو نخور
+باشه
۳۰ مین بعد
+تهیونگ یه دقیقه وایسا وایسا
_چیه؟(نگران)
خماری
بد دردیه😁
۹.۴k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.