𝐢𝐧 𝐦𝐞𝐦𝐨𝐫𝐲 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮•
𝐢𝐧 𝐦𝐞𝐦𝐨𝐫𝐲 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮•
𝒑𝒂𝒓𝒕 ¹
•جیهوپ:جیمین بیا بریم دیگه•
•جیمین: جیهوپ نمیتونم هنوز پول کرایه این ماهو جور نکردم مجبورم دو شیفت کار کنم وقت کنسرت رفتن ندارم•
•جیهوپ: جیمین این کنسرت داداش دوست دخترمه حتما باید با رفیق صمیمیم که تویی اشناش کنم•
•جیمین: با یکی دیگه اشناش کن•
•جیهوپ: اما بهترین رفیقم تویی من این بلیطو برای تو خریدممم•
•جیمین: جیهوپ چرا متوجه نیستی دارم میگم هفته بعد کرایه خونه رو باید بدم پول ندارم باید دو شیفت کار کنم•
•جیهوپ: من کرایه این ماهتو میدم•
•جیمین: نمیشه•
•جیهوپ: چرا، میشه من مگه رفیقت نیستم وقتی شرایطشو دارم و میتونم بزار یبارم من بهت کمک کنم•
•جیمین: اما... •
•جیهوپ: اما نداریم•
•جیمین: اصلا گیریم که کرایه خونمو تو بدی من که اصلا این ایدلو نمیشناسم چرا باید بیام کنسرتش•
•جیهوپ: بابا مثلا داداش دوست دخترمه هااا باهاش اشنا میشی میشناسیش مطمئنم هم عاشق اهنگاش میشی هم صداش چون صداش بی نظیره•
•جیمین: امیدوارم همینطور که میگی باشه•
•جیهوپ: پس بیا بریم خونه من اماده بشیم•
•جیمین: چرا خونه تو؟ •
•جیهوپ:پسر چون قراره بریم خرید کنیم و به خفن ترین شکل بریم کنسرت•
•جیمین: میدونی که من وضعم زیاد خوب نیست با یکی از لباسای خودم میام•
•جیهوپ: پس من اینجا چغندرمممم؟ •
•جیمین: هم کرایمو بدی هم برام لباس بخری؟ نه نمیشه•
•جیهوپ: جیمین لج نکن دیگه من رفیقتم باهام راحت باش•
•جیمین: باشه پس بریم•
•جیهوپ: بریم•
°سوار ماشین جیهوپ میشن و به سمت خونه جیهوپ میرن تا یکم استراحت کنن چون هردوشون تازه از محل کارشون برگشته بودن، جیهوپ صاحب یه شرکت طراحی مد به اسم هوجِی(ترکیب اول هوسوک و جیهوپ) بود و جدیدا برندش خیلی سر و صدا کرده بود
برعکس جیهوپ جیمین یه پستچی ساده بود که به واسطه اشنایی با جیهوپ شد مدیر برنامه ریزی های جیهوپ ولی بخاطر کرایه این ماهش میخواست بی خبر از جیهوپ دو شیفت تو یه رستوران هم کار کنه که جیهوپ مچشو گرفت°
² ساعت بعد...
°جیمین از خواب بیدار میشه و میره سمت اتاق جیهوپ تا بیدارش کنه برن خرید°
•جیمین: هوبی هیونگ بیدار شو ساعت 4 عصره مگه کنسرت ساعت 8 شروع نمیشه؟ فقط 4 ساعت وقت داریم بریم خرید و اماده شیمااا•
•جیهوپ: باشه بابا بیدار شدممم•
𝒑𝒂𝒓𝒕 ¹
•جیهوپ:جیمین بیا بریم دیگه•
•جیمین: جیهوپ نمیتونم هنوز پول کرایه این ماهو جور نکردم مجبورم دو شیفت کار کنم وقت کنسرت رفتن ندارم•
•جیهوپ: جیمین این کنسرت داداش دوست دخترمه حتما باید با رفیق صمیمیم که تویی اشناش کنم•
•جیمین: با یکی دیگه اشناش کن•
•جیهوپ: اما بهترین رفیقم تویی من این بلیطو برای تو خریدممم•
•جیمین: جیهوپ چرا متوجه نیستی دارم میگم هفته بعد کرایه خونه رو باید بدم پول ندارم باید دو شیفت کار کنم•
•جیهوپ: من کرایه این ماهتو میدم•
•جیمین: نمیشه•
•جیهوپ: چرا، میشه من مگه رفیقت نیستم وقتی شرایطشو دارم و میتونم بزار یبارم من بهت کمک کنم•
•جیمین: اما... •
•جیهوپ: اما نداریم•
•جیمین: اصلا گیریم که کرایه خونمو تو بدی من که اصلا این ایدلو نمیشناسم چرا باید بیام کنسرتش•
•جیهوپ: بابا مثلا داداش دوست دخترمه هااا باهاش اشنا میشی میشناسیش مطمئنم هم عاشق اهنگاش میشی هم صداش چون صداش بی نظیره•
•جیمین: امیدوارم همینطور که میگی باشه•
•جیهوپ: پس بیا بریم خونه من اماده بشیم•
•جیمین: چرا خونه تو؟ •
•جیهوپ:پسر چون قراره بریم خرید کنیم و به خفن ترین شکل بریم کنسرت•
•جیمین: میدونی که من وضعم زیاد خوب نیست با یکی از لباسای خودم میام•
•جیهوپ: پس من اینجا چغندرمممم؟ •
•جیمین: هم کرایمو بدی هم برام لباس بخری؟ نه نمیشه•
•جیهوپ: جیمین لج نکن دیگه من رفیقتم باهام راحت باش•
•جیمین: باشه پس بریم•
•جیهوپ: بریم•
°سوار ماشین جیهوپ میشن و به سمت خونه جیهوپ میرن تا یکم استراحت کنن چون هردوشون تازه از محل کارشون برگشته بودن، جیهوپ صاحب یه شرکت طراحی مد به اسم هوجِی(ترکیب اول هوسوک و جیهوپ) بود و جدیدا برندش خیلی سر و صدا کرده بود
برعکس جیهوپ جیمین یه پستچی ساده بود که به واسطه اشنایی با جیهوپ شد مدیر برنامه ریزی های جیهوپ ولی بخاطر کرایه این ماهش میخواست بی خبر از جیهوپ دو شیفت تو یه رستوران هم کار کنه که جیهوپ مچشو گرفت°
² ساعت بعد...
°جیمین از خواب بیدار میشه و میره سمت اتاق جیهوپ تا بیدارش کنه برن خرید°
•جیمین: هوبی هیونگ بیدار شو ساعت 4 عصره مگه کنسرت ساعت 8 شروع نمیشه؟ فقط 4 ساعت وقت داریم بریم خرید و اماده شیمااا•
•جیهوپ: باشه بابا بیدار شدممم•
۳.۴k
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.