توضیح یک مسئله و داستان-حل یک مثال
فرض کنیم
زنی در ادوار تاریخی
به اجبار وارد یک معرکه و جنگ
شده بوده است ..
مثلا
مجبور شده است
که به یک قلعه یا شهر
از حریف و غیر حمله کند ..
..
خبر می آورد
که آنجا حراست دارد
مثلا گرگها هستند و
امکان حمله و پیروزی
به هیچ عنوان ممکن نیست ..
..
صاحب او را با عربده و فریاد
خطاب قرار میدهد
که شرفش را برو ..
و
چون زن درنگ و مکث نمود
دوباره نعره میکشد و داد میزند
که
به هدف زدن شرف او حرکت کن ..
..
چون در این مرحله او صبر نموده بود
و
اک راه وی نمایان گشت
نامبرده بیشرف به حساب نمی آید ..
زنی در ادوار تاریخی
به اجبار وارد یک معرکه و جنگ
شده بوده است ..
مثلا
مجبور شده است
که به یک قلعه یا شهر
از حریف و غیر حمله کند ..
..
خبر می آورد
که آنجا حراست دارد
مثلا گرگها هستند و
امکان حمله و پیروزی
به هیچ عنوان ممکن نیست ..
..
صاحب او را با عربده و فریاد
خطاب قرار میدهد
که شرفش را برو ..
و
چون زن درنگ و مکث نمود
دوباره نعره میکشد و داد میزند
که
به هدف زدن شرف او حرکت کن ..
..
چون در این مرحله او صبر نموده بود
و
اک راه وی نمایان گشت
نامبرده بیشرف به حساب نمی آید ..
۱.۳k
۲۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.