خواستگار اجباری
خواستگار اجباری
پارت 8
یعنی اون تهيونگ منه که روی زمین افتاده وای خدا 😭😭😭( در حال گریه و داد )
پرش زمانی به بیمارستان
ویو آت
وای خدا چیکار کنم ا۰۰۰۰ گه نه نه نه آت آخه این چه فکری بود اع دکتر
دکتر: خانم کیم ؟
آت: بله خودمم میشه بگین حال آقای کیم چطورن
دکتر : راستش آقای کیم فراموشی گرفتن
آت: چچچييي ي۰۰۰یعنی منو نمیشناسه
دکتر: خیر
آت: کی بهوش میاد
دکتر: چند دقیقه بعد
آت: آها باشه
ویو آت
یعنی منو دیگه نميشناسه وای لعنتی کنار تخت تهيونگ نشسته بودم فقط داشتم گریه میکردم که دیدم
پارت 8
یعنی اون تهيونگ منه که روی زمین افتاده وای خدا 😭😭😭( در حال گریه و داد )
پرش زمانی به بیمارستان
ویو آت
وای خدا چیکار کنم ا۰۰۰۰ گه نه نه نه آت آخه این چه فکری بود اع دکتر
دکتر: خانم کیم ؟
آت: بله خودمم میشه بگین حال آقای کیم چطورن
دکتر : راستش آقای کیم فراموشی گرفتن
آت: چچچييي ي۰۰۰یعنی منو نمیشناسه
دکتر: خیر
آت: کی بهوش میاد
دکتر: چند دقیقه بعد
آت: آها باشه
ویو آت
یعنی منو دیگه نميشناسه وای لعنتی کنار تخت تهيونگ نشسته بودم فقط داشتم گریه میکردم که دیدم
۳.۴k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.