بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت اول :
خوشبختی، خوشبختی است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد. لذا اگر تعاریف متفاوتی برای خوشبختی ارائه دادهاند، اغلب یا مبتنی بر نظریه و گمان است، یا مبتنی بر تخیلات و امیال شخصی و یا مبتنی بر اهداف سیاسی.
الف) - اگر به اهداف تمامی فعالیتهای انسان از هر دین و مذهب یا ملیّتی توجه کنیم، مشهود میشود که همگان نقص، فقر و نیاز را در خود حسّ میکنند (يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ - ای انسانها! شما همگی فقرای درگاه الهی هستید.(سوره فاطر بخشی از آیه 15)، و تلاش میکنند تا جهت رسیدن به کمال، آن نقص یا فقر را مرتفع نمایند. هر چند که ممکن است در شناخت کمال خطا کنند.
پس، در یک جمله میتوان گفت: خوشبختی، یعنی رسیدن به کمال تضمین شده و نه موقتی، صوری و احتمالی و خوشبخت کسی است که یا به این کمال رسیده یا در مسیر رشد و رسیدن به این کمال تضمین شده قرار گرفته باشد.
ب) - حال به سیر زندگی بشر نگاه کنیم و دقت کنیم که کِی و کجا میتوانیم بگوییم که کسی خوشبخت است؟
آیا با توجه به این که در هر آنی هر اتفاقی می افتد، میشود در مورد کسی که به آخر خط نرسیده گفت: خوشبخت است؟
مهم است که ابزار و وسایل رسیدن به خوشبختی کمال را با خود خوشبختی اشتباه نگیریم. حال با توجه به این که هر ابزار، وسیله و راهی ممکن است در یک مقطع خوش بنماید، اما زود یا دیرتر سبب بدبختیها و هلاکتها شود، می توان نسبت به کسی که از ابزاری چون ثروت و قدرت برخوردار میباشد، قضاوت نمود که خوشبخت است؟ آیا تضمینی وجود دارد؟
با توجه به این که همه چیز زودگذر و فانی است، کدام یک از مواهب مادی و دنیوی را میتوان عامل قطعی خوشبختی قلمداد نمود؟
ج) - اگر آخرتی در کار نباشد که هست، همه بلا استثناء بدبخت هستند و خوشبختی هیچ معنا و مفهومی ندارد. مگر آن که انسان، حیوان پنداشته و تعریف شود و خوشبختی برای او لذت زودگذر معنا شود، چرا که هیچ چیزی بقا ندارد و فنا عین بدبختی است. وقتی آخر کار فنا فرض شود، حتی امید که عامل و انگیزه حرکت است نیز بی معنا میشود.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت اول :
خوشبختی، خوشبختی است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد. لذا اگر تعاریف متفاوتی برای خوشبختی ارائه دادهاند، اغلب یا مبتنی بر نظریه و گمان است، یا مبتنی بر تخیلات و امیال شخصی و یا مبتنی بر اهداف سیاسی.
الف) - اگر به اهداف تمامی فعالیتهای انسان از هر دین و مذهب یا ملیّتی توجه کنیم، مشهود میشود که همگان نقص، فقر و نیاز را در خود حسّ میکنند (يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ - ای انسانها! شما همگی فقرای درگاه الهی هستید.(سوره فاطر بخشی از آیه 15)، و تلاش میکنند تا جهت رسیدن به کمال، آن نقص یا فقر را مرتفع نمایند. هر چند که ممکن است در شناخت کمال خطا کنند.
پس، در یک جمله میتوان گفت: خوشبختی، یعنی رسیدن به کمال تضمین شده و نه موقتی، صوری و احتمالی و خوشبخت کسی است که یا به این کمال رسیده یا در مسیر رشد و رسیدن به این کمال تضمین شده قرار گرفته باشد.
ب) - حال به سیر زندگی بشر نگاه کنیم و دقت کنیم که کِی و کجا میتوانیم بگوییم که کسی خوشبخت است؟
آیا با توجه به این که در هر آنی هر اتفاقی می افتد، میشود در مورد کسی که به آخر خط نرسیده گفت: خوشبخت است؟
مهم است که ابزار و وسایل رسیدن به خوشبختی کمال را با خود خوشبختی اشتباه نگیریم. حال با توجه به این که هر ابزار، وسیله و راهی ممکن است در یک مقطع خوش بنماید، اما زود یا دیرتر سبب بدبختیها و هلاکتها شود، می توان نسبت به کسی که از ابزاری چون ثروت و قدرت برخوردار میباشد، قضاوت نمود که خوشبخت است؟ آیا تضمینی وجود دارد؟
با توجه به این که همه چیز زودگذر و فانی است، کدام یک از مواهب مادی و دنیوی را میتوان عامل قطعی خوشبختی قلمداد نمود؟
ج) - اگر آخرتی در کار نباشد که هست، همه بلا استثناء بدبخت هستند و خوشبختی هیچ معنا و مفهومی ندارد. مگر آن که انسان، حیوان پنداشته و تعریف شود و خوشبختی برای او لذت زودگذر معنا شود، چرا که هیچ چیزی بقا ندارد و فنا عین بدبختی است. وقتی آخر کار فنا فرض شود، حتی امید که عامل و انگیزه حرکت است نیز بی معنا میشود.(ادامه دارد...)
۱.۴k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.