درخواستی
#سناریو_بی_تی_اس
سناریو وقتی رفتی بیرون واسه تولدش کادو بخری بعد اونو بیرون میبینی با یه دختر بعدش میری موهای دختره رو میکشی میگی تو کی دیگه بعد اونها میگن اروم باش این خواهرمه
(ذهنتون خداستتتت😂😂)
نامی:هی هی ات عزیزم اروم باششش
ات: نه من میخوام اون دخترو بکشم ولم کنننن*داد
نامی: ات اون خواهرمه...
ات:چی؟؟ وات.د ببخشید... 🐨
جین: ات نهههه نکنن
ات:ولم کن اشغال مگه من چی کم گذاشتم که خیانت میکنی*داد همراه با کمی بغض
جین: ات جان عزیز دلم این خواهرمه وگرنه من چشمام جز تو کسی رو نمیبینه:>🐳
یونگی:سلام
ات:هق مگه من...چی کم....
یونگی: تو هیچی واسه من کم نزاشتی این فقط خواهرمه عزیزم
ات:واقعا.. پس.... پس یعنی خیانت نکردی*ذوق
یونگی:نه قشنگم >>🐱
هوپی:ایشون پیش شوما تو کافست..🦋🦋
موچی:اتتتت موهای خواهرمو ول کننننن
ات:چی خواهرت؟؟! *تعجب
خواهر موچی: مرسی....که اینقدر رو برادرم حساسی😒😒
اخ سرممم
ات :خب من چه بدونم... ببخشید
ته ته: خب ات جان تا تو دعوات با خواهرم تموم میشه من میرم با تانی بستنی بخریم
ات: کیم تهیونگگگگکککک
ته ته: یا خدا ات مونگ الان پستمو میکنه(برگرفته از جومونگ🤣)
کوکی:عزیزم اخه چرا گریه میکنی
ات: اخه مگه هق من چی برات کم هق گذاشتم که خیانت میکنی... هق دیگه دوسم نداری؟؟! *بغض سگی
کوک: نه قربونت شم قشنگم این خواهرمه تو اشتبا متوجه شدی
ات: واقعنی
کوک: اهومم
ات: کوکی جونمممم>>>🐇
خب خب امیدوارم خوشتون اومده باشه
اگر هم بد شد ببخشید🥲
لایکا بالای ۲۰
لطفا حمایت کنید
چیزی نمونده خانوادمون۵۰۰ تایی شه🥹🪻🫠
سناریو وقتی رفتی بیرون واسه تولدش کادو بخری بعد اونو بیرون میبینی با یه دختر بعدش میری موهای دختره رو میکشی میگی تو کی دیگه بعد اونها میگن اروم باش این خواهرمه
(ذهنتون خداستتتت😂😂)
نامی:هی هی ات عزیزم اروم باششش
ات: نه من میخوام اون دخترو بکشم ولم کنننن*داد
نامی: ات اون خواهرمه...
ات:چی؟؟ وات.د ببخشید... 🐨
جین: ات نهههه نکنن
ات:ولم کن اشغال مگه من چی کم گذاشتم که خیانت میکنی*داد همراه با کمی بغض
جین: ات جان عزیز دلم این خواهرمه وگرنه من چشمام جز تو کسی رو نمیبینه:>🐳
یونگی:سلام
ات:هق مگه من...چی کم....
یونگی: تو هیچی واسه من کم نزاشتی این فقط خواهرمه عزیزم
ات:واقعا.. پس.... پس یعنی خیانت نکردی*ذوق
یونگی:نه قشنگم >>🐱
هوپی:ایشون پیش شوما تو کافست..🦋🦋
موچی:اتتتت موهای خواهرمو ول کننننن
ات:چی خواهرت؟؟! *تعجب
خواهر موچی: مرسی....که اینقدر رو برادرم حساسی😒😒
اخ سرممم
ات :خب من چه بدونم... ببخشید
ته ته: خب ات جان تا تو دعوات با خواهرم تموم میشه من میرم با تانی بستنی بخریم
ات: کیم تهیونگگگگکککک
ته ته: یا خدا ات مونگ الان پستمو میکنه(برگرفته از جومونگ🤣)
کوکی:عزیزم اخه چرا گریه میکنی
ات: اخه مگه هق من چی برات کم هق گذاشتم که خیانت میکنی... هق دیگه دوسم نداری؟؟! *بغض سگی
کوک: نه قربونت شم قشنگم این خواهرمه تو اشتبا متوجه شدی
ات: واقعنی
کوک: اهومم
ات: کوکی جونمممم>>>🐇
خب خب امیدوارم خوشتون اومده باشه
اگر هم بد شد ببخشید🥲
لایکا بالای ۲۰
لطفا حمایت کنید
چیزی نمونده خانوادمون۵۰۰ تایی شه🥹🪻🫠
۱۲.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.