فیک《 نباید اینطوری میشد 》
فیک《 نباید اینطوری میشد 》
P*7*
وقتی رسیدیم رو یکی از صندلی ها نشتیم بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد ولی نمیدونم چرا از این بو خوشم میومد
(ویو شوگا)
توی این چند سال اون خونه رو فروختم و رفتم پیش جیهوپ زندگی میکردم
امشب با اعضا میخواستیم بریم بار
سوار ماشینمون شدیم وقتی رسیدیم
به دور و بر نگاه کردم با چیزی که دیدم چشمام گرد شد
هم خوشحال بودم هم ناراحت
اون ا/ت بود
بعد از سه سال دوباره دیدمش
باورم نمیشد
یهو پاشد رفت دستشویی منم رفتم دنبالش
(ا/ت ویو)
حالم بد شده بود پاشدم رفتم دستشویی که یه نفر وارد دستشویی شد اولش بهش توجه نکردم ولی وقتی صورتمو بر گردوندم با شوگا مواجه شدم
ناخودآگاه اشکی از چشمام ریخت
_ا....این.....اینجاچیکار میکنی ؟(بغض)
+دلم برات تنگ شده بود
_چی؟.....الان انتظار داری حرفتو باور کنم؟(بغض) برو بهمون هرزه ایی که اون شب باهاش بهم خیانت کردی(دادو بغض)
+ا/ت صبر کن بهت توضیح بدم
_خفه شو دیگه نمیخوام ببینمت
+صبر کن بهت توضیح میدم م........
_چیرو .......چیرو میخوای توضیح بدی؟...اینکه بهم خیانت کردی(بغض)
+من اونشب مست بودم هیچی نمیفهمیدم.......ترو خدا برگرد زندگیم بدون تو جهنمه
_فکر کردی یه همین راحتی برمیگردم که دوباره ولم کنی؟ ...نه من دیگه برنمیگردم
+ولی من بدون تو نمیتونم
_میخواست همون موقعی که داشتی بهم خیانت میکردی به اینجاش فکر میکردی(بغض)
+میگم من مست بودم(داد)
بعد این جمله شوگا از بغلش رد شدم و رفتم پیش هانا
_بیا بریم
×گریه کردی؟
_پاشو بریممم(داد)
×باشه باشه
و رفتیم خونه
باورم نمیشد دوباره شوگا رو دیدم
خودمم دلم براش تنگ شده بود ولی اون بهم خیانت کرده
میخواستم فراموشش کنم ولی بدتر شد
همه چیرو به هانا توضیح دادم
ولی اونم مثل بقیه فقط سکوت کرد کلا کارشون همینه
(ویو فردا صبح)
............................
------------------------------------------------------
شرطا
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
P*7*
وقتی رسیدیم رو یکی از صندلی ها نشتیم بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد ولی نمیدونم چرا از این بو خوشم میومد
(ویو شوگا)
توی این چند سال اون خونه رو فروختم و رفتم پیش جیهوپ زندگی میکردم
امشب با اعضا میخواستیم بریم بار
سوار ماشینمون شدیم وقتی رسیدیم
به دور و بر نگاه کردم با چیزی که دیدم چشمام گرد شد
هم خوشحال بودم هم ناراحت
اون ا/ت بود
بعد از سه سال دوباره دیدمش
باورم نمیشد
یهو پاشد رفت دستشویی منم رفتم دنبالش
(ا/ت ویو)
حالم بد شده بود پاشدم رفتم دستشویی که یه نفر وارد دستشویی شد اولش بهش توجه نکردم ولی وقتی صورتمو بر گردوندم با شوگا مواجه شدم
ناخودآگاه اشکی از چشمام ریخت
_ا....این.....اینجاچیکار میکنی ؟(بغض)
+دلم برات تنگ شده بود
_چی؟.....الان انتظار داری حرفتو باور کنم؟(بغض) برو بهمون هرزه ایی که اون شب باهاش بهم خیانت کردی(دادو بغض)
+ا/ت صبر کن بهت توضیح بدم
_خفه شو دیگه نمیخوام ببینمت
+صبر کن بهت توضیح میدم م........
_چیرو .......چیرو میخوای توضیح بدی؟...اینکه بهم خیانت کردی(بغض)
+من اونشب مست بودم هیچی نمیفهمیدم.......ترو خدا برگرد زندگیم بدون تو جهنمه
_فکر کردی یه همین راحتی برمیگردم که دوباره ولم کنی؟ ...نه من دیگه برنمیگردم
+ولی من بدون تو نمیتونم
_میخواست همون موقعی که داشتی بهم خیانت میکردی به اینجاش فکر میکردی(بغض)
+میگم من مست بودم(داد)
بعد این جمله شوگا از بغلش رد شدم و رفتم پیش هانا
_بیا بریم
×گریه کردی؟
_پاشو بریممم(داد)
×باشه باشه
و رفتیم خونه
باورم نمیشد دوباره شوگا رو دیدم
خودمم دلم براش تنگ شده بود ولی اون بهم خیانت کرده
میخواستم فراموشش کنم ولی بدتر شد
همه چیرو به هانا توضیح دادم
ولی اونم مثل بقیه فقط سکوت کرد کلا کارشون همینه
(ویو فردا صبح)
............................
------------------------------------------------------
شرطا
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
۱۳.۲k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.