تتسوری کورو و کِنما
تتسوری کورو و کِنما
از دبيرستان نِکما
کِنما = کورو جان
تتسوری کورو = بله؟
کِنما = ما بچه‌بودیم هم‌قد بودیم، چجوری شد تو یهو اینقد بلند تر شدی؟ عین نردبون رفتی بالا
تتسوری کورو = امممم، یادته وقتی میومدیم خونه‌ی هم بازی کنیم مامان‌هامون هم میومدن و برامون شیر گرم می‌کردن و می‌گفتن بخورین قد تون بلند بشه؟
کِنما = آره یادمه...!
تتسوری کورو = تو شیرتو نمی‌خوردی ولی من می‌خوردم. مامانت دعوات می‌کرد، و بعدها تو لیوان‌شیرتو میدادی من بخورم و الکی بگم تو خودت خوردی؟
کِنما = آره 😄😅 چه روزگاری بود...
تتسوری کورو = فک کنم اون شیرایی که می‌خوردم منو بلند و قوی کردن 💪🏻
کِنما = یعنی تو حق منو خوردی؟
تتسوری کورو = نخیر، تو خودت از حقت گذشتی و دادیش به من
کِنما = الان چیکار کنم رشد کنم؟
تتسوری کورو = رشد نکن، به مغزت فشار میاد، یهویی می‌خوای بلند شی
کِنما = نههههههه 😭😭😭😭😭
تتسوری کورو = وای وای وای..
مامان تتسوری(از آشپزخونه داد می‌زنه) = هی پسرم بازم کِنمارو کتک زدی؟
تتسوری = نه مامان، این دفعه خودش گریه می‌کنه
مامان تتسوری = نمی‌شنوم صداتو چی میگی؟
تتسوری = وای وای وای، چطوریه صدای مامانم از آشپزخونه میاد اینجا، صدای من از اینجا به آشپزخونه نمیرسه؟؟؟
مامان تتسوری = چی؟
تتسوری = هیچی مامان هیچی
کِنما = من شیر موخوااااامممم 😭😭😭😭
تتسوری = ای‌خدا ای‌خدا بچه‌گربه می‌خواد بزرگ بشه 🤦🏻♂️
کِنما تو بزرگ نشو، تو بچه‌گربه‌ی تیمی، باید با بچهکلاغ کاراسونو رقابت کنی اون کوچولوعه توهم کوچولو بمون
کِنما = راس میگیا 😅 راستی اسم بچهکلاغ چی بود؟
تتسوری = فک کنم بهش می‌گفتن هویج زشت خاله‌حوری
کِنما = هویج زشت خاله‌حوری؟ خاله‌حوری کیه؟
تتسوری = من از کجا بدونم؟ عه چیزه بهش فریبا هم می‌گفتن
کِنما = فریبا نه عقل‌کُل، می‌گفتن فریبنده 🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️
تتسوری = فریبنده؟ اینو نشنیده بودم
کِنما = خوب دیگه بچه‌گربه خوابش میاد، گربه‌ی بزرگ لطفاً از لونه‌ی من برو بیرون
تتسوری = بی‌تربیت
از دبيرستان نِکما
کِنما = کورو جان
تتسوری کورو = بله؟
کِنما = ما بچه‌بودیم هم‌قد بودیم، چجوری شد تو یهو اینقد بلند تر شدی؟ عین نردبون رفتی بالا
تتسوری کورو = امممم، یادته وقتی میومدیم خونه‌ی هم بازی کنیم مامان‌هامون هم میومدن و برامون شیر گرم می‌کردن و می‌گفتن بخورین قد تون بلند بشه؟
کِنما = آره یادمه...!
تتسوری کورو = تو شیرتو نمی‌خوردی ولی من می‌خوردم. مامانت دعوات می‌کرد، و بعدها تو لیوان‌شیرتو میدادی من بخورم و الکی بگم تو خودت خوردی؟
کِنما = آره 😄😅 چه روزگاری بود...
تتسوری کورو = فک کنم اون شیرایی که می‌خوردم منو بلند و قوی کردن 💪🏻
کِنما = یعنی تو حق منو خوردی؟
تتسوری کورو = نخیر، تو خودت از حقت گذشتی و دادیش به من
کِنما = الان چیکار کنم رشد کنم؟
تتسوری کورو = رشد نکن، به مغزت فشار میاد، یهویی می‌خوای بلند شی
کِنما = نههههههه 😭😭😭😭😭
تتسوری کورو = وای وای وای..
مامان تتسوری(از آشپزخونه داد می‌زنه) = هی پسرم بازم کِنمارو کتک زدی؟
تتسوری = نه مامان، این دفعه خودش گریه می‌کنه
مامان تتسوری = نمی‌شنوم صداتو چی میگی؟
تتسوری = وای وای وای، چطوریه صدای مامانم از آشپزخونه میاد اینجا، صدای من از اینجا به آشپزخونه نمیرسه؟؟؟
مامان تتسوری = چی؟
تتسوری = هیچی مامان هیچی
کِنما = من شیر موخوااااامممم 😭😭😭😭
تتسوری = ای‌خدا ای‌خدا بچه‌گربه می‌خواد بزرگ بشه 🤦🏻♂️
کِنما تو بزرگ نشو، تو بچه‌گربه‌ی تیمی، باید با بچهکلاغ کاراسونو رقابت کنی اون کوچولوعه توهم کوچولو بمون
کِنما = راس میگیا 😅 راستی اسم بچهکلاغ چی بود؟
تتسوری = فک کنم بهش می‌گفتن هویج زشت خاله‌حوری
کِنما = هویج زشت خاله‌حوری؟ خاله‌حوری کیه؟
تتسوری = من از کجا بدونم؟ عه چیزه بهش فریبا هم می‌گفتن
کِنما = فریبا نه عقل‌کُل، می‌گفتن فریبنده 🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️
تتسوری = فریبنده؟ اینو نشنیده بودم
کِنما = خوب دیگه بچه‌گربه خوابش میاد، گربه‌ی بزرگ لطفاً از لونه‌ی من برو بیرون
تتسوری = بی‌تربیت
۳۸۵
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.