یک نفر عشق را به زبان می آورد هر لحظه و هر ساعت یار ...

یک نفر عشق را به زبان می آورد؛ هر لحظه و هر ساعت. یار را در آغوش میگیرد، سرش را می چسباند به قلبش و به گوشش میخواند که بودنت زندگیم را روشن میکند. دیگری از واژه ها میترسد و با آغوش و لمس و بوسه راحت نیست. عشقش میشود چاشنی غذای گرمی که میپزد. پتویی که نیمه شب تا سینه یار بالا میکشد یا زمانی که موقع رد شدن از خیابان سمتی می ایستد که انگار محافظ توست در مقابل ماشین ها. میخواهم این را بگویم که شبیه اثر انگشت، شیوه عاشقی کردن آدم ها هم منحصر به خودشان است.  همین!
دیدگاه ها (۱)

همه سهم یک نفر بودن خوب است، قشنگ است و هروقت که به آن فکر ک...

داشتم ظرف ها رو خشک میکردم تو طبقه میچیدم که یهو از تو هال د...

اینکه فقط یک بار می شود دوست داشت، حرف مزخرفی استمیدانی مشکل...

قصه از اینجا شروع شد که تصمیم گرفتم سر همه شان را بکنم زیر ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط