خیانت. ( پارت۱۳) پارت آخر هم هست
#خیانت
پارت آخر
تهیونگ
حاظر شدم اومدم بیرون و با کوک راه افتادیم و رفتیم شهر بازی توی شهربازی
خیلی بهمون خوش گذشت البته مت خیلی ترسیده بودم آخه وسیله هایی که سوار شدیم واقعا ترسناک بودن ولی با نگاه کردن به جونگکوک ترسم بر طرف میشد پس سعی میکردم همش بهش نگاه کنم بعد از
اینکه خسته شدیم جونگ کوک من رو برد به یک رستوران شیک برای اینکه شام بخوریم
جونگکوک
تهیونگ رو بعد شهر بازی بردم رستوران غذا سفارش دادیم و آوردن تهیونگ در حال خوردن غذا بود خیلی گشنه اش شده بود
منم جعبه انگشتر رو از جیبم در آوردم باز کردم و گذاشتم جلوش و گفتم:
می تونم از این به بعد به صورت قانونی هم داشته باشمت کیم?
تهیونگ:واییییی خیلی شکه شدم راستش ولی ارع هیونگ معلومه
بعد از شام هم رفتیم خونه و با هم به خوشی زندگی کردیم
پایان 🥹🙌
فکر کردم ۱۵ پارت میشهولی کمتر شد اگه شد بیشتر پارت میزارم از این به بعد🐰🥺🐣
پارت آخر
تهیونگ
حاظر شدم اومدم بیرون و با کوک راه افتادیم و رفتیم شهر بازی توی شهربازی
خیلی بهمون خوش گذشت البته مت خیلی ترسیده بودم آخه وسیله هایی که سوار شدیم واقعا ترسناک بودن ولی با نگاه کردن به جونگکوک ترسم بر طرف میشد پس سعی میکردم همش بهش نگاه کنم بعد از
اینکه خسته شدیم جونگ کوک من رو برد به یک رستوران شیک برای اینکه شام بخوریم
جونگکوک
تهیونگ رو بعد شهر بازی بردم رستوران غذا سفارش دادیم و آوردن تهیونگ در حال خوردن غذا بود خیلی گشنه اش شده بود
منم جعبه انگشتر رو از جیبم در آوردم باز کردم و گذاشتم جلوش و گفتم:
می تونم از این به بعد به صورت قانونی هم داشته باشمت کیم?
تهیونگ:واییییی خیلی شکه شدم راستش ولی ارع هیونگ معلومه
بعد از شام هم رفتیم خونه و با هم به خوشی زندگی کردیم
پایان 🥹🙌
فکر کردم ۱۵ پارت میشهولی کمتر شد اگه شد بیشتر پارت میزارم از این به بعد🐰🥺🐣
۲.۸k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.