شب تاریک pt2

(معرفی پاک شد😭🚬)
پ/ی: این کلفتی فقط برای یکم درک کردنه و بعدش خیلی زود برمیگردی
+نمیخواممم
پ/ی: 10هزار وون؟(وون واحد پول کره)
+فقط گفتین کی برم؟؟
پدر بلند خندید و گفت: امروز ساعت هشت
+خب الان که ساعت5فعلا وقت دارم
پرش زمانی به ساعت7:30
برادر یونا: پاشو پاشو پدر گفت ساعت هشت میان دنبالت
+ای بابا مگه الان ساعت چنده؟ای وای هنوز اماده نشدمم
ب/ی: کجا داری میری؟؟؟
یونا تو ذهنش: اگه الان به داداشم بگم کلی ناراحت میشه پس نمیگم بهش
+دارم میرم مسافرت کاری
پرش زمانی به ساعت8
خب وسایلمو جمع کردم کی میان دنبالم
(زنگ در) پس بزار لباسامم عوض کنم 5مین بعد یه کراپ مشکی پوشیدم با یه شلوارک
تق تق صدای در اتاق
+بیا تو
ویو ته
پایین وایستاده بودم از اونجایی که حوصله صبر کردن نداشتم رفتم بالا دیدم داره لباس عوض میکنه واو چه اندامی و از پشت نگاش میکردم که بلاخره روم شد و رفتم تو
یونا ویو
یه مرد خوشتیپ و کراش اومد تو کت شلوار مشکی تنش بود ولی اون کیه
پرسیدم +شما؟؟
_تو قراره برای من کار کنی و تو منو ارباب بشناس
خب با اینکه خوشتیپ و کراشه خیلی هم پررو عه بهش گفتم+اونوقت چرا؟ من برای چند روز میام بعد یهو بشی ارباب؟؟
ادامه دارد. . .
پارت قبل خیلی کم بود ببخشید