وانشات تهیونگ🙂
سلامممم
🌏نام وانشات:احساس؟🌏
🏔پارت:9🏔
در رو قفل کرد منم کاری نمیتونستم بکنم داشت لباساشو در میاورد
ریسا:آشغال عوضی مریض جنسی ولم کنننن کمککککککک
بچه ها کمککککک تهیونگگگگگگگ
جیهوپ:دیدم ریسا نیس اومدم دستشویی ک بعد برم دنبال ریسا دیدم ک صدای جیغ و داد ریسا میاد تازه فهمیدم چیشده
فهمیدم ی پسره میخواد بهش آزار جنسی برسونه در و محکم با پام زدم در شکست و پسره پرت شد رو زمین پر از لجن
جیهوپ:حقته احمق
ریسا:جیهوپپپ جیهوپپپ ممنونم ک جونمو نجات دادی نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم(گریه)
جیهوپ:اشکالی نداره تنها کاری بود ک از دستم بر میومد
اون عوضی کاریت نکرد؟دستت نزد؟
ریسا:نه نزاشتم کاری کنه
جیهوپ:خداروشک سالمی خوب شد خوب موقعی رسیدم
بیا بریم ب بچه ها بگیم
من همه چیو ب جیهوپ گفتم جیهوپ گفت:میدونیم با این مرتیکه چکار کنیم
رفتیم بالا
تهیونگ:تا الان کجا بودی دلم هزار راه رفت گفتم تنها نرو
من و جیهوپ همه چیو برای تهیونگ تعریف کردیم
تهیونگ:بخدا ی تار مو از سرت کم شده باشه نصفش میکنم مرتیکه مریض جنسییییی
الان حالت خوبه کاریت نکرد؟
ریسا:هق اره من هق خوبم رفتم بغلش
تهیونگ:عع بیب گریه نکننن
میدونم چیکارش کنم تو فقط گریه نکن خب؟
ریسا:هق باشه
تهیونگ ب کل بچه ها گفت
جیمین میخواست سریع زنگ تفریح بخوره بره پسره رو جرررر بده
فانلی:مرتیکه آشغالللللل
آسلی:بچها من اون پسر رو میشناسمش
پارسالم مزاحم ریسا شد
اونو باید در حد مرگ بزنین تا دیگه زر نزنه
تهیونگ:فقط منتظرم زنگ بخوره
جیمین:جوری میزنمش ک از ب دنیا اومدنش پشیمون شه
معلم اومد داخل زنگ فارسی بود
پرش زمانی چندتا زنگ گذشت و رسیدن ب زنگ یکی مونده ب اخر
بچها تصمیم گرفتن زنگ تفریح اخرشون پدر پسره رو دربیارن همه با هم رفتن تو حیاط و دختراهم بودن
ریسا:جیمین،تهیونگ،بچه ها....ایناهاش اون پسره س
تهیونگ:اوکیه شماها اینجا باشید جیمین تو بیا و نامجون تو هم بیا ولی اون طرف باشین ک یهو بریزیم سرش
جیمین ونامجون:حله
تهیونگ:بیب؟اسمش چیه؟
ریسا:آر..یان
تهیونگ رفت سمت آریان
تهیونگ:سلام اقا پسر خوبی
اریان:ممنونم شما؟
تهیونگ:تو یک مریض جنسی و آزار دهنده و ی ادم بی مصرفی درسته؟؟
اریان:درست صحبت کن هااا یعنی چی این حرف ها
تهیونگ:دیگ طاقت نیاوردم ی مشت زدم تو صورتش گفتم بیا
درست صحبت کردم
دیگهچی میخوای؟
اومد بلند شه منو بزنه ک یهو جیمین از اون ور با پا لگد زد توی شکم آریان
تهیونگ:مرتیکه ی بی مصرف ب دوست دختر من آزار جنسی میرسونییییی؟
نامجونم پاشد رفت روش چند تا مشت محکم زد تو دهنش ک دیگه آریان طاقت نداشت بشینه دراز شد منم رفتم و گفتم:آریانننن ما رفتیم بای بایییییی ما رفتیم بای بایییی
ما دیگه رفتیم داخل کلاس
پرش زمانی ب ۴۵ دقیقه بعد
قبل اینکه کلاس تموم شه یکی از پسرا از خانم معلممون اجازه گرفت و اومد پیشم ک تهیونگ منو محکم چسبوند ب خودش
تیام:نترس نمیخوام بخورمش(اسم پسره تیام هست کروی ریسا کراشه)
تهیونگ:نگران نباش خوردنیاشو من خوردم چیزی برای تو نمونده
ریسا:😂😂😂😂😂😂😂
کل اعضا:😂😂😂😂😂دهنتتتت
دخترا:واییییی چ جواب دندان شکنی😂😂😂😂😂😂
تیام اومد دم گوشم و گفت:تو ک بلاخره از تهیونگ متنفر میشی و اونموقع تورو مال خودم میکنم
ریسا:خب باشه پس نزدیک یکی دوماهه دیگه عروسیمونه کارت دعوتشو میفرستم برات بوس بهت
تیام:😡😡😡
ریسا:😌😌😌
کلاس تموم شد و خواستیم بریم ک....
معلم:خب بچه ها برای فردا تکالیف تون حل ص ۲ ریاضی فقط و فقط سوال۱ و ۲ رو حل کنید
زنگ خورد
معلم:خب بچه ها روز خوبی داشته باشید
رفتیم پایین
چون مقصد همه یکی بود همه باهم پیاده ب سمت خونه هامون حرکت کردیم توی راه ی لحظه وایستادم و چونه تهیونگو گرفتم و لباشو بوسیدم گفتم:مرسی ازت اونم لبامو بوسید و گفت:کاری نکردم فقط انتقام گرفتم
جین:دو عدد عاشق.... مارو ب هوس نندازین بیاین بریم
ریسا و تهیونگ:😂😂😁
همو ول کردیم و ب راه ادامه دادیم
رسیدیم خونه
خیلی فکرم راجع ب برادرم درگیر بود
همه چیو ب تهیونگ راجع ب برادرم گفتم گفت:مطمئن باش حتما پیداش میکنی....من کمکت میکنم.....قول میدم
ریسا:ممنونم گردنشو بوس کردم
فاکککک چقدر گردنش خوب بود یهو گوشیم زنگ خورد
بادیگاردم بود ک داخل ایران بود گفت ک....👟
ب حرف تون کردم پارت ۹ رو گذاشتم پس شماهم ب حرفم کنین حمایت کنین😋💕
🌏نام وانشات:احساس؟🌏
🏔پارت:9🏔
در رو قفل کرد منم کاری نمیتونستم بکنم داشت لباساشو در میاورد
ریسا:آشغال عوضی مریض جنسی ولم کنننن کمککککککک
بچه ها کمککککک تهیونگگگگگگگ
جیهوپ:دیدم ریسا نیس اومدم دستشویی ک بعد برم دنبال ریسا دیدم ک صدای جیغ و داد ریسا میاد تازه فهمیدم چیشده
فهمیدم ی پسره میخواد بهش آزار جنسی برسونه در و محکم با پام زدم در شکست و پسره پرت شد رو زمین پر از لجن
جیهوپ:حقته احمق
ریسا:جیهوپپپ جیهوپپپ ممنونم ک جونمو نجات دادی نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم(گریه)
جیهوپ:اشکالی نداره تنها کاری بود ک از دستم بر میومد
اون عوضی کاریت نکرد؟دستت نزد؟
ریسا:نه نزاشتم کاری کنه
جیهوپ:خداروشک سالمی خوب شد خوب موقعی رسیدم
بیا بریم ب بچه ها بگیم
من همه چیو ب جیهوپ گفتم جیهوپ گفت:میدونیم با این مرتیکه چکار کنیم
رفتیم بالا
تهیونگ:تا الان کجا بودی دلم هزار راه رفت گفتم تنها نرو
من و جیهوپ همه چیو برای تهیونگ تعریف کردیم
تهیونگ:بخدا ی تار مو از سرت کم شده باشه نصفش میکنم مرتیکه مریض جنسییییی
الان حالت خوبه کاریت نکرد؟
ریسا:هق اره من هق خوبم رفتم بغلش
تهیونگ:عع بیب گریه نکننن
میدونم چیکارش کنم تو فقط گریه نکن خب؟
ریسا:هق باشه
تهیونگ ب کل بچه ها گفت
جیمین میخواست سریع زنگ تفریح بخوره بره پسره رو جرررر بده
فانلی:مرتیکه آشغالللللل
آسلی:بچها من اون پسر رو میشناسمش
پارسالم مزاحم ریسا شد
اونو باید در حد مرگ بزنین تا دیگه زر نزنه
تهیونگ:فقط منتظرم زنگ بخوره
جیمین:جوری میزنمش ک از ب دنیا اومدنش پشیمون شه
معلم اومد داخل زنگ فارسی بود
پرش زمانی چندتا زنگ گذشت و رسیدن ب زنگ یکی مونده ب اخر
بچها تصمیم گرفتن زنگ تفریح اخرشون پدر پسره رو دربیارن همه با هم رفتن تو حیاط و دختراهم بودن
ریسا:جیمین،تهیونگ،بچه ها....ایناهاش اون پسره س
تهیونگ:اوکیه شماها اینجا باشید جیمین تو بیا و نامجون تو هم بیا ولی اون طرف باشین ک یهو بریزیم سرش
جیمین ونامجون:حله
تهیونگ:بیب؟اسمش چیه؟
ریسا:آر..یان
تهیونگ رفت سمت آریان
تهیونگ:سلام اقا پسر خوبی
اریان:ممنونم شما؟
تهیونگ:تو یک مریض جنسی و آزار دهنده و ی ادم بی مصرفی درسته؟؟
اریان:درست صحبت کن هااا یعنی چی این حرف ها
تهیونگ:دیگ طاقت نیاوردم ی مشت زدم تو صورتش گفتم بیا
درست صحبت کردم
دیگهچی میخوای؟
اومد بلند شه منو بزنه ک یهو جیمین از اون ور با پا لگد زد توی شکم آریان
تهیونگ:مرتیکه ی بی مصرف ب دوست دختر من آزار جنسی میرسونییییی؟
نامجونم پاشد رفت روش چند تا مشت محکم زد تو دهنش ک دیگه آریان طاقت نداشت بشینه دراز شد منم رفتم و گفتم:آریانننن ما رفتیم بای بایییییی ما رفتیم بای بایییی
ما دیگه رفتیم داخل کلاس
پرش زمانی ب ۴۵ دقیقه بعد
قبل اینکه کلاس تموم شه یکی از پسرا از خانم معلممون اجازه گرفت و اومد پیشم ک تهیونگ منو محکم چسبوند ب خودش
تیام:نترس نمیخوام بخورمش(اسم پسره تیام هست کروی ریسا کراشه)
تهیونگ:نگران نباش خوردنیاشو من خوردم چیزی برای تو نمونده
ریسا:😂😂😂😂😂😂😂
کل اعضا:😂😂😂😂😂دهنتتتت
دخترا:واییییی چ جواب دندان شکنی😂😂😂😂😂😂
تیام اومد دم گوشم و گفت:تو ک بلاخره از تهیونگ متنفر میشی و اونموقع تورو مال خودم میکنم
ریسا:خب باشه پس نزدیک یکی دوماهه دیگه عروسیمونه کارت دعوتشو میفرستم برات بوس بهت
تیام:😡😡😡
ریسا:😌😌😌
کلاس تموم شد و خواستیم بریم ک....
معلم:خب بچه ها برای فردا تکالیف تون حل ص ۲ ریاضی فقط و فقط سوال۱ و ۲ رو حل کنید
زنگ خورد
معلم:خب بچه ها روز خوبی داشته باشید
رفتیم پایین
چون مقصد همه یکی بود همه باهم پیاده ب سمت خونه هامون حرکت کردیم توی راه ی لحظه وایستادم و چونه تهیونگو گرفتم و لباشو بوسیدم گفتم:مرسی ازت اونم لبامو بوسید و گفت:کاری نکردم فقط انتقام گرفتم
جین:دو عدد عاشق.... مارو ب هوس نندازین بیاین بریم
ریسا و تهیونگ:😂😂😁
همو ول کردیم و ب راه ادامه دادیم
رسیدیم خونه
خیلی فکرم راجع ب برادرم درگیر بود
همه چیو ب تهیونگ راجع ب برادرم گفتم گفت:مطمئن باش حتما پیداش میکنی....من کمکت میکنم.....قول میدم
ریسا:ممنونم گردنشو بوس کردم
فاکککک چقدر گردنش خوب بود یهو گوشیم زنگ خورد
بادیگاردم بود ک داخل ایران بود گفت ک....👟
ب حرف تون کردم پارت ۹ رو گذاشتم پس شماهم ب حرفم کنین حمایت کنین😋💕
۲۰.۴k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.