چند پارتی فیک:تاکسی
چند پارتی فیک:تاکسی
part²
ویو
حس عجبی گرفتم
حس خیلی ترس داشت
یه حسی بهم میگفت که باید سریع فرار
کنم
راننده تاکسی سرعتشو زیاد کرد
این منو بیشتر میترساند
ولی بهش چیزی نگفتم
که پست یه چراغ قرمز وایساد
منم خودمو جمع جور کردم و خودمو آماده کردم و سریع در ماشینو باز کردم و با تمام سرعت می دویدم
وقتی که میدویدم برگشتم پشت سرم رو همین طوری که میدویدم نگاه کردم دیدم که
راننده تاکسی از ماشین آمده پایین و کنار ماشین وایساده و داره منو نگاه میکنه
منم دیکه به پشت سرم نگاه نکردم و سرعت دویدم رو زیاد کردم
و با تمام سرعتی که داشتم دویدم
سمت خونه
چون توی آپارتمان زندگی میکردم
سریع رفتم توی ساختمون و سوار آسانسور شدم و رفتم طبقه ی خودم
و رمز رو زدم و رفتم توی خونه و سریع در رو بستم
بعد رفتم یه لیوان آب خوردم چون زیا دویده بودم و گلوم خشک شده بود
رفتم خودمو انداختم رو تخت
پاهام خیلی درد میکرد
خیلی این همه راه رو دویدم و پام داره می پوکه
بعد که یکم فکر کردم
با خودم گفتم
شاید اون اشتباه رفته من اشتباه فهمیدم
شاید نباید این کارو میکردم
ولی دیگه این کارو کردم
برا همین دیگه بهش فکر نکردم
و دیگه از اون قضیه خیلی گذشت و ماشینم درست شد و دیکه با ماشین همه جا میرفتم و نه دیگه سوار اتوبوس شدم نه تاکسی
بعد یه سه سال گذشت
و من شده بود۲۶ سالم
و یه روز که از سرکار برگشتم خونه ی خودم
رفتم غذا درست کردم نشستم تلویزیون دیدم
خب گفتم بزار یکم اخبار ببینم تا بفهم چه خبره
بعد زدم اخبار
داشتند از وضعیت کشور این جور چیزا میگفتند چون علاقه ی به دیدن اخبار ندارم میخواستم دیگه قعطش کنم که اخبار گفت خبر خیلی فوری و مهم
میخواستم ببینم چیه برا همین قعطش نکردم که گفت....
اخبار: آمروز یه مجرم قاتل و تجاوز گر که در هین جرم بودن رو دستگیر کردند بریم باهام حرف این قاتل و تجاوزگر رو بشنویم
قاتل و تجاوزگر: من یه راننده تاکسی هستم و سه ساله پیش بود که وضعم خوب نبود براهمین رفتم دنبال قتل تا پول به دست بیارم من میخواستم کسای که ساعت۲ شب تاکسی میگرن رو بگیرم و بکشم تا براشون درس عبرت بشه تا دیکه دیر وقت تاکسی نگیرند و قرار بود که اولین قتل من یه جوون ۲۳ ساله مجرد باشه به اسم....(اسمش رو میگه)که ساعت ۲ شب تاکسی گرفت ولی بعد وقتی پشت چراغ قرمز وایسادم اون جوون از ماشین فرار کرد منم دیکه کاریش نداشتم برا همین گذاشتم بره ولی از اون روز به بعد دیگه دستگیره های توی ماشینو کننده تا کسی فرار نکنه
ویو
باورم نمیشه اون قاتل و تجاوزگر همون راننده تاکسی بود
یعنی سهسال پیش قرار بود که من اولین قتلش باشم
اون اسم رو گفت سنم رو گفت تازه اسم خیابونا گفت
اگه من فرار نمیکردم الان اولین قتل اون مردک عوضی بودم
part²
ویو
حس عجبی گرفتم
حس خیلی ترس داشت
یه حسی بهم میگفت که باید سریع فرار
کنم
راننده تاکسی سرعتشو زیاد کرد
این منو بیشتر میترساند
ولی بهش چیزی نگفتم
که پست یه چراغ قرمز وایساد
منم خودمو جمع جور کردم و خودمو آماده کردم و سریع در ماشینو باز کردم و با تمام سرعت می دویدم
وقتی که میدویدم برگشتم پشت سرم رو همین طوری که میدویدم نگاه کردم دیدم که
راننده تاکسی از ماشین آمده پایین و کنار ماشین وایساده و داره منو نگاه میکنه
منم دیکه به پشت سرم نگاه نکردم و سرعت دویدم رو زیاد کردم
و با تمام سرعتی که داشتم دویدم
سمت خونه
چون توی آپارتمان زندگی میکردم
سریع رفتم توی ساختمون و سوار آسانسور شدم و رفتم طبقه ی خودم
و رمز رو زدم و رفتم توی خونه و سریع در رو بستم
بعد رفتم یه لیوان آب خوردم چون زیا دویده بودم و گلوم خشک شده بود
رفتم خودمو انداختم رو تخت
پاهام خیلی درد میکرد
خیلی این همه راه رو دویدم و پام داره می پوکه
بعد که یکم فکر کردم
با خودم گفتم
شاید اون اشتباه رفته من اشتباه فهمیدم
شاید نباید این کارو میکردم
ولی دیگه این کارو کردم
برا همین دیگه بهش فکر نکردم
و دیگه از اون قضیه خیلی گذشت و ماشینم درست شد و دیکه با ماشین همه جا میرفتم و نه دیگه سوار اتوبوس شدم نه تاکسی
بعد یه سه سال گذشت
و من شده بود۲۶ سالم
و یه روز که از سرکار برگشتم خونه ی خودم
رفتم غذا درست کردم نشستم تلویزیون دیدم
خب گفتم بزار یکم اخبار ببینم تا بفهم چه خبره
بعد زدم اخبار
داشتند از وضعیت کشور این جور چیزا میگفتند چون علاقه ی به دیدن اخبار ندارم میخواستم دیگه قعطش کنم که اخبار گفت خبر خیلی فوری و مهم
میخواستم ببینم چیه برا همین قعطش نکردم که گفت....
اخبار: آمروز یه مجرم قاتل و تجاوز گر که در هین جرم بودن رو دستگیر کردند بریم باهام حرف این قاتل و تجاوزگر رو بشنویم
قاتل و تجاوزگر: من یه راننده تاکسی هستم و سه ساله پیش بود که وضعم خوب نبود براهمین رفتم دنبال قتل تا پول به دست بیارم من میخواستم کسای که ساعت۲ شب تاکسی میگرن رو بگیرم و بکشم تا براشون درس عبرت بشه تا دیکه دیر وقت تاکسی نگیرند و قرار بود که اولین قتل من یه جوون ۲۳ ساله مجرد باشه به اسم....(اسمش رو میگه)که ساعت ۲ شب تاکسی گرفت ولی بعد وقتی پشت چراغ قرمز وایسادم اون جوون از ماشین فرار کرد منم دیکه کاریش نداشتم برا همین گذاشتم بره ولی از اون روز به بعد دیگه دستگیره های توی ماشینو کننده تا کسی فرار نکنه
ویو
باورم نمیشه اون قاتل و تجاوزگر همون راننده تاکسی بود
یعنی سهسال پیش قرار بود که من اولین قتلش باشم
اون اسم رو گفت سنم رو گفت تازه اسم خیابونا گفت
اگه من فرار نمیکردم الان اولین قتل اون مردک عوضی بودم
۵.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.