❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_¹² ❦
سوار همه ی وسایلا شدن که یهو ا.ت کرمش گرفت میخواد وانمود کنه حالش دوباره بد شده و بیماره
سولنان: وای خیلی حال داد مگه نه
ا.ت:......
سولنان: ا.تتتتت(داد)
سولنان که دید ا.ت داره میوفته سری رفت و بزور گرفتش که بقیه ی بچه ها هم اومدن
جونگکوک: چیشده!
سولنان: باید ببریمش بیمارستان
ا.ت: نمیتونم نفس بکشم
یونا: باید تنفس دهان به دهان بدیم بهش
تهیونگ: چه ربطی داره
جیمین: با دوست دخترم درست صحبت کن
تهیونگ: شورشو در اوردی
سولنان: ا.ت بلند شو(گریه)
همینجوری که سولنان گریه میکرد ا.ت بیشتر خندش میگرفت که دیگه نتونست تحمل کنه و جر خورد از خنده
جونگکوک: ا.تتت (داد عصبی)
سولنان: خیلی نامردی (گریش اوج گرفت)
یونا و جیمین خبر داشتن که تهیونگ عصبی شد و رفت سولنان و بغل کرد
ا.ت: وای خیلی اسکلید (در حال جر خوردن)
جونگکوک: برات دارم(عصبی)
ا.ت: میخوای چیکار کنی کوچولو
جونگکوک: اونجاش به خودم مربوطه(پورخند)
سولنان:
❥part_¹² ❦
سوار همه ی وسایلا شدن که یهو ا.ت کرمش گرفت میخواد وانمود کنه حالش دوباره بد شده و بیماره
سولنان: وای خیلی حال داد مگه نه
ا.ت:......
سولنان: ا.تتتتت(داد)
سولنان که دید ا.ت داره میوفته سری رفت و بزور گرفتش که بقیه ی بچه ها هم اومدن
جونگکوک: چیشده!
سولنان: باید ببریمش بیمارستان
ا.ت: نمیتونم نفس بکشم
یونا: باید تنفس دهان به دهان بدیم بهش
تهیونگ: چه ربطی داره
جیمین: با دوست دخترم درست صحبت کن
تهیونگ: شورشو در اوردی
سولنان: ا.ت بلند شو(گریه)
همینجوری که سولنان گریه میکرد ا.ت بیشتر خندش میگرفت که دیگه نتونست تحمل کنه و جر خورد از خنده
جونگکوک: ا.تتت (داد عصبی)
سولنان: خیلی نامردی (گریش اوج گرفت)
یونا و جیمین خبر داشتن که تهیونگ عصبی شد و رفت سولنان و بغل کرد
ا.ت: وای خیلی اسکلید (در حال جر خوردن)
جونگکوک: برات دارم(عصبی)
ا.ت: میخوای چیکار کنی کوچولو
جونگکوک: اونجاش به خودم مربوطه(پورخند)
سولنان:
۸.۱k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.