مافیا جذااااب مغرور p:21
که اومده
یونا ویو :
وقتی گفت اومده بلند شدم گفتم ببخشید استاد منو ا.ت برامون مشکلی پیش اومده میتونیم بریم که گفت مشکلی نیست و ا.ت که تعجبی نگاه میکرد دست ص و گرفتم رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم خونه کوک
ا.ت ویو :
حرفی نزدم و منتظر وایسادم ببینم میخوایم کجا بریم چون میدونستم اخلاق یونا رو بعد دیدم دم یه عمارت بزرگ وایسادیم که راننده گفت رسیدیم پیاده شدیم و رفت عمارت در زدیم یه خدمتکار در رو باز کرد که
ا.ت : اینجا خونه ت هست یونا ؟
یونا : نه
ا.ت : پس خونه کیه ؟
یونا : خودت میفهمی
که تهیونگ اومد سلام کردم که
ته : بیا بریم داخل این اتاق تا ببینی خونه کیه
ا.ت : باش
و رفتیم بالا که رسید به یه در و گفت برو داخل رفتم که درو پشت سرم بست
ته : ببین چیکار یه مافیا کردی *خنده
یونا : ته اینجوری نگو از سر عشق زیاده *خنده
ته : آره
ا.ت : مگه اینجا کیه ؟
یونا : همیشه بهت میگفتم خنگی نگاه کن میبینی و خداحافظ
ته : خداحافظ دوستم
کوک : خفه شو *حالت مستی
ا.ت : وقتی صدای کوک رو شنیدم برگشتن که دیدم مسته و هنوز داره مشروب میخوره ولی انگار متوجه من نشده بود
کوک ویو : هیچی نمیفهمیدم و نمیدونستم کسی داخل اتاقه تا اینکه نگاه سنگینی رو روی خودم حس کردم که دیدم ا.ته
خب شرطا 😈 :
۱۵ تا لایک
۶۲ تایی شیم
۵ تا کامنت
یونا ویو :
وقتی گفت اومده بلند شدم گفتم ببخشید استاد منو ا.ت برامون مشکلی پیش اومده میتونیم بریم که گفت مشکلی نیست و ا.ت که تعجبی نگاه میکرد دست ص و گرفتم رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم خونه کوک
ا.ت ویو :
حرفی نزدم و منتظر وایسادم ببینم میخوایم کجا بریم چون میدونستم اخلاق یونا رو بعد دیدم دم یه عمارت بزرگ وایسادیم که راننده گفت رسیدیم پیاده شدیم و رفت عمارت در زدیم یه خدمتکار در رو باز کرد که
ا.ت : اینجا خونه ت هست یونا ؟
یونا : نه
ا.ت : پس خونه کیه ؟
یونا : خودت میفهمی
که تهیونگ اومد سلام کردم که
ته : بیا بریم داخل این اتاق تا ببینی خونه کیه
ا.ت : باش
و رفتیم بالا که رسید به یه در و گفت برو داخل رفتم که درو پشت سرم بست
ته : ببین چیکار یه مافیا کردی *خنده
یونا : ته اینجوری نگو از سر عشق زیاده *خنده
ته : آره
ا.ت : مگه اینجا کیه ؟
یونا : همیشه بهت میگفتم خنگی نگاه کن میبینی و خداحافظ
ته : خداحافظ دوستم
کوک : خفه شو *حالت مستی
ا.ت : وقتی صدای کوک رو شنیدم برگشتن که دیدم مسته و هنوز داره مشروب میخوره ولی انگار متوجه من نشده بود
کوک ویو : هیچی نمیفهمیدم و نمیدونستم کسی داخل اتاقه تا اینکه نگاه سنگینی رو روی خودم حس کردم که دیدم ا.ته
خب شرطا 😈 :
۱۵ تا لایک
۶۲ تایی شیم
۵ تا کامنت
۱۱.۹k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.