فصل دوم پارت 70 ازدواج اجباری
فصل دوم پارت 70 ازدواج اجباری
★ویو ا/ت★
< ساعت 6 بود خیلی خسته شدم حالم اوکی نبود رفتم خونه که استراحت کنم که خاله روناک زنگ زد یکم حرف زدیم و قطع کرد زنگ زدم به شوگا گفتم که نیونجین رو امشب نگهدار چون جایی کار دارم اونم گفت باشه بعد قطع کردم رفتم حمام یه دوش 30 دقیقهای گرفتم امدم بیرون روتین پوستیمو انجام دادم موهامو خشک کردم که شد ساعت 7 بعد نیونجین رو اماده کردم دادم شوگا بردش خودم رفتم اماده بشم
یه میکاپ لایک کردم بعد به لباس انتخاب کردمو پوشیدم(عکسمیزارم) بعد حرکت کردم سمت کافه که دیدم جونگکوک هم اونجاع >
★ویو جونگکوک★
< سری از شرکت امدم خونه یه دوش گرفتم اماده شدم امدم کافهی همیشهگی منو ا/ت
میدونستم ا/ت یه کار مهم داره چون اون روزایی که من جلسهی مهم دارم اصلا بهم زنگ نمیزنه >
شرط پارت بعد
35:« لایک ❤️
★ویو ا/ت★
< ساعت 6 بود خیلی خسته شدم حالم اوکی نبود رفتم خونه که استراحت کنم که خاله روناک زنگ زد یکم حرف زدیم و قطع کرد زنگ زدم به شوگا گفتم که نیونجین رو امشب نگهدار چون جایی کار دارم اونم گفت باشه بعد قطع کردم رفتم حمام یه دوش 30 دقیقهای گرفتم امدم بیرون روتین پوستیمو انجام دادم موهامو خشک کردم که شد ساعت 7 بعد نیونجین رو اماده کردم دادم شوگا بردش خودم رفتم اماده بشم
یه میکاپ لایک کردم بعد به لباس انتخاب کردمو پوشیدم(عکسمیزارم) بعد حرکت کردم سمت کافه که دیدم جونگکوک هم اونجاع >
★ویو جونگکوک★
< سری از شرکت امدم خونه یه دوش گرفتم اماده شدم امدم کافهی همیشهگی منو ا/ت
میدونستم ا/ت یه کار مهم داره چون اون روزایی که من جلسهی مهم دارم اصلا بهم زنگ نمیزنه >
شرط پارت بعد
35:« لایک ❤️
۳۴.۶k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.