trust me Continue Part. 24
چند ساعت بعد)
با اعصبانیت از اتاق امدم بیرون و سمت اتاق خودم رفتم دیدم ماها نشسته روی تخت داره کتاب می خونه بدون این که توجهی بهش کنم سمت حمام رفتم بدون این که لباسمو در بیارم توی وان که پر اب بود نشستم
+جیمین امدی؟
- ماها نیا تو حوصله ندارم
+ چی شده؟
- ماها نیا تووو
دیگه صدای ازش نشدیم
دستمو روس پیشنیم گذاشتمو چشمامو بستم
(از دید ماها)
بعد اون داد از اتاق رفتم بیرون و داشتم با ناراحتی قدم میزدم یک دفعه به یکی خوردم سرمو بالا اوردم دیدم نامجون
+ اوه ببخشید نامجون شی
نامجون: اشکالی نداره ماها، بیا باهات کار دارم
+ باش
همراه نامجون میرفتم که سمت در اتاق کارشو نشون دار درو باز کرد دیدم تهیونگ و جین هم هستن
+ سلام
نامجون: خب امیدم بشین ماها
روی صندلی با همون حالت ناراحتی نشستم
ته: ماها چیزی شده؟
+ ها چی؟ اممم نه نه چیزی نیست😅
جین:با جیمین دعوا کردی؟
سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم
جین: که دعوا کردین
+ بهش کار نداشتم یک دفعه سرم داد زد
ته: حتما به خاطر قضیه جلسس
نامجون: اوهم
+ باهام کاری داشتین؟
نامجون: اره ازت یک خواهشی داشتیم ماها یک کاری باید انجام بدی
+ چی؟
نامجون: اممم راستش تو از شغل جیمین خبر داری؟
+ نه
نامجون: خب ما پلیس مخفیم که با خلفکارای زیاد سر و کار داریم
سرم از این همه چیز که به مغذم رسید درد گرفت یعنی
جیمین پلیس مخفیه
جین:چی شده؟؟؟؟ الوووو؟ مشترک مورد نظر در دسترس می باشید؟؟؟
+ چی ؟ چی شد؟ اره اره داشتم میشنیدم
جین: خب نامجون چی گفت؟
+ گفت پلیس مخفی دیگه
یکه دفعه هر سه تاشون محکم یکی زدن وسط پیشونیشون
ته: ادمش چس گفت؟
+ نمیدونم
جین: ای خدا خودت بهش شفا بده
+😑بی تر ادب
نامجون: قراره توی این عملیاتمون به خون کمک کنی
+ چییییییئییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مننننن؟؟؟؟
ته: هُشششش ارومممم چرا رام می کنی(حیوانه دیگه حیوان😂😂😂)
+ اخه من هیچ کارم این وسط
نامجون: نگران نباش اون کسی که میری پیشش رو میشناسیش
+چی من من کی با خلفکارو سرو کار داشتم خبر نداشتم من اصلا غلط بکنم سمت خلاف کارا
نامجون: خودت نمیدونستی ولی الان میدونی
+ خب کی بوده؟
جین: سوهو
+ وادفاک 😐 اقا من دیگه نمی کشم الان یک چیز دیگه میگید مامان بابام پلیس مخفین من دیگه زنده نمیپنم
یک دفعه ته یک خنده الکی زدو پشت کلشو خاروند
+ نگو😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐(بچه سکته کرد😂😂😂خدایا هچ وقت چیزی رو دست چند تا خراب کار هات دیونه و کیوت نده که بقیه بگن چون اون بدبختی که خبر رو میشنوه سکته رو کامل میزنه😂😂)
ته: هییییی😁
بمانید در خماری 😂😂
نظر یادتون نره نظرا خیلی کم بود😭😭😭😭
اگر نظر ندین فردا نمیزارم
با اعصبانیت از اتاق امدم بیرون و سمت اتاق خودم رفتم دیدم ماها نشسته روی تخت داره کتاب می خونه بدون این که توجهی بهش کنم سمت حمام رفتم بدون این که لباسمو در بیارم توی وان که پر اب بود نشستم
+جیمین امدی؟
- ماها نیا تو حوصله ندارم
+ چی شده؟
- ماها نیا تووو
دیگه صدای ازش نشدیم
دستمو روس پیشنیم گذاشتمو چشمامو بستم
(از دید ماها)
بعد اون داد از اتاق رفتم بیرون و داشتم با ناراحتی قدم میزدم یک دفعه به یکی خوردم سرمو بالا اوردم دیدم نامجون
+ اوه ببخشید نامجون شی
نامجون: اشکالی نداره ماها، بیا باهات کار دارم
+ باش
همراه نامجون میرفتم که سمت در اتاق کارشو نشون دار درو باز کرد دیدم تهیونگ و جین هم هستن
+ سلام
نامجون: خب امیدم بشین ماها
روی صندلی با همون حالت ناراحتی نشستم
ته: ماها چیزی شده؟
+ ها چی؟ اممم نه نه چیزی نیست😅
جین:با جیمین دعوا کردی؟
سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم
جین: که دعوا کردین
+ بهش کار نداشتم یک دفعه سرم داد زد
ته: حتما به خاطر قضیه جلسس
نامجون: اوهم
+ باهام کاری داشتین؟
نامجون: اره ازت یک خواهشی داشتیم ماها یک کاری باید انجام بدی
+ چی؟
نامجون: اممم راستش تو از شغل جیمین خبر داری؟
+ نه
نامجون: خب ما پلیس مخفیم که با خلفکارای زیاد سر و کار داریم
سرم از این همه چیز که به مغذم رسید درد گرفت یعنی
جیمین پلیس مخفیه
جین:چی شده؟؟؟؟ الوووو؟ مشترک مورد نظر در دسترس می باشید؟؟؟
+ چی ؟ چی شد؟ اره اره داشتم میشنیدم
جین: خب نامجون چی گفت؟
+ گفت پلیس مخفی دیگه
یکه دفعه هر سه تاشون محکم یکی زدن وسط پیشونیشون
ته: ادمش چس گفت؟
+ نمیدونم
جین: ای خدا خودت بهش شفا بده
+😑بی تر ادب
نامجون: قراره توی این عملیاتمون به خون کمک کنی
+ چییییییئییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مننننن؟؟؟؟
ته: هُشششش ارومممم چرا رام می کنی(حیوانه دیگه حیوان😂😂😂)
+ اخه من هیچ کارم این وسط
نامجون: نگران نباش اون کسی که میری پیشش رو میشناسیش
+چی من من کی با خلفکارو سرو کار داشتم خبر نداشتم من اصلا غلط بکنم سمت خلاف کارا
نامجون: خودت نمیدونستی ولی الان میدونی
+ خب کی بوده؟
جین: سوهو
+ وادفاک 😐 اقا من دیگه نمی کشم الان یک چیز دیگه میگید مامان بابام پلیس مخفین من دیگه زنده نمیپنم
یک دفعه ته یک خنده الکی زدو پشت کلشو خاروند
+ نگو😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐(بچه سکته کرد😂😂😂خدایا هچ وقت چیزی رو دست چند تا خراب کار هات دیونه و کیوت نده که بقیه بگن چون اون بدبختی که خبر رو میشنوه سکته رو کامل میزنه😂😂)
ته: هییییی😁
بمانید در خماری 😂😂
نظر یادتون نره نظرا خیلی کم بود😭😭😭😭
اگر نظر ندین فردا نمیزارم
۱۶.۹k
۰۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.