ته.خوب بچه ها معرفی میکنم دوست دختر میسو
ته.خوب بچه ها معرفی میکنم دوست دختر میسو
میسو.خیلی خوشبختم
همه.ماهم همین طور
(جین و جنی)(جیمین و نوا)(جونگکوک و بورام)(اینا باهمن)
با جنی و نوا و بورام دویت شدیم دخترای خوبی بودن ولی چندتا دختر با لباس های باز بودن و هی خودشونو به پسرا میچسبوندن
ولی دست ته هنوز پشت کمرم بود و منو به خودش نزدیک کرده بود
یه حسی عجیبی داشتم کلا یه جوریم بود ولی اهمیت ندادم که یهو
ی دختر.اوپا هانی این دختره اصلا بهت نمیاد چقدرم زشته
ی دختر دیگه.اره راست میگه عشقم این چیه دیگه؟
ته.اگر یه کلمه دیگه راجب دوست دخترم اینطوری حرف بزنی...
که یهو یه دختر از دور اومد سمتمون و پرید وسط حرفش
آنجلا.کلمه
ته.عا همینو کم داشتیم
اومد سمتم چونمو گرفت تو دستش و فشار داد و عصبی نگاه میکرد
آنجلا.پس تو هرزه اومدی جای منو و گرفتی و عشقم و دزدیدی هوم؟
ته.آنجلا خفه شو
آنجلا.عشقم بهش بگو چه شب و روز های خوبی و باهم گذروندیم
همین جور حرف زد و صبر من لبریز شد بلند شدم دستشو از رو جونم برداشتم پیچوندم سرم و نزدیک گوشش کردم و گفتم
میسو.ببین دختر اصلا برام مهم نیست بین شما چی گذشته اون چاله قبله و الان مهمه الانم برو گمشو تا یکاری دستت ندادم
دستشو ول کردم و رفت اون دخترا هم رفته بودن
جین.زن داداش چی بهش گفتی
میسو.ریدم بهش
همه به جز ته(خنده)
ته.کوک برو دو شیشه ویسکی بیار
میسو.هوم منم بدجور دلم میخواد ته منو و نزدیک خودش کرد
ته.شما نمیخورین
میسو.عع تهیونگگ چرا؟(کیوت)
ته.قشنگم نمیخوام مست شی(بچه ها ته هیچ حسی نداره نقشه)
میسو.تهیونگ عزیزم من ظرفیتم بالاعه
ته.فقط دو پیک
میسو.میسی
ته.کیوت من
میسو.(لبخند حرصی)
........دو ساعت بعد
یه چند دقیقست پسرا رفتن پیش چندتا مرد درجه دار دارن حرف میزنن ولی ه چند دقیقه نگاه های تهیونگ و روی خودم حس میکنم ماهم با دخترا مشغول شدیم که دستشوییم گرفت
میسو.بچه ها من میرم سرویس
بلند شدم از اونجایی که باید به تهیوتگ میگفتن رفتم سمتش
ته.چیشده عشقم
مرد.تهیونگ بانوی زیبای انتخاب کردی چند میفروشیش
ته.خفه شو آشغال این دختری که اینجاس با اون هرزه ها فرق میکنه
مرد.مثلا چه فرقی؟
ته.مثلا مرگ و زندگیم بهش مربوطه
مرد.چیشد؟
ته.زندگیم و با نبودش میمیرم
با خبرایی که تهیونگ زد یه جوریم شد حس عجیبی داشتم حس جدید و تازه قلبم تند تند میزد رفتن سمتش بازوش گرفتم و
میسو.باید برم سرویس
یه نگاهی نفرت انیزی به مرد کرد
ته.بیا قشنگم باید باهات بیام
میسو.نمیخواد به کارا برس
ته.میسو میان بات
بعد دستمو گرفت و رفتیم من رفتن دست شویی کارامو کردم اومدن بیرون تهیونگ و ندیدم که بهو
میسو.خیلی خوشبختم
همه.ماهم همین طور
(جین و جنی)(جیمین و نوا)(جونگکوک و بورام)(اینا باهمن)
با جنی و نوا و بورام دویت شدیم دخترای خوبی بودن ولی چندتا دختر با لباس های باز بودن و هی خودشونو به پسرا میچسبوندن
ولی دست ته هنوز پشت کمرم بود و منو به خودش نزدیک کرده بود
یه حسی عجیبی داشتم کلا یه جوریم بود ولی اهمیت ندادم که یهو
ی دختر.اوپا هانی این دختره اصلا بهت نمیاد چقدرم زشته
ی دختر دیگه.اره راست میگه عشقم این چیه دیگه؟
ته.اگر یه کلمه دیگه راجب دوست دخترم اینطوری حرف بزنی...
که یهو یه دختر از دور اومد سمتمون و پرید وسط حرفش
آنجلا.کلمه
ته.عا همینو کم داشتیم
اومد سمتم چونمو گرفت تو دستش و فشار داد و عصبی نگاه میکرد
آنجلا.پس تو هرزه اومدی جای منو و گرفتی و عشقم و دزدیدی هوم؟
ته.آنجلا خفه شو
آنجلا.عشقم بهش بگو چه شب و روز های خوبی و باهم گذروندیم
همین جور حرف زد و صبر من لبریز شد بلند شدم دستشو از رو جونم برداشتم پیچوندم سرم و نزدیک گوشش کردم و گفتم
میسو.ببین دختر اصلا برام مهم نیست بین شما چی گذشته اون چاله قبله و الان مهمه الانم برو گمشو تا یکاری دستت ندادم
دستشو ول کردم و رفت اون دخترا هم رفته بودن
جین.زن داداش چی بهش گفتی
میسو.ریدم بهش
همه به جز ته(خنده)
ته.کوک برو دو شیشه ویسکی بیار
میسو.هوم منم بدجور دلم میخواد ته منو و نزدیک خودش کرد
ته.شما نمیخورین
میسو.عع تهیونگگ چرا؟(کیوت)
ته.قشنگم نمیخوام مست شی(بچه ها ته هیچ حسی نداره نقشه)
میسو.تهیونگ عزیزم من ظرفیتم بالاعه
ته.فقط دو پیک
میسو.میسی
ته.کیوت من
میسو.(لبخند حرصی)
........دو ساعت بعد
یه چند دقیقست پسرا رفتن پیش چندتا مرد درجه دار دارن حرف میزنن ولی ه چند دقیقه نگاه های تهیونگ و روی خودم حس میکنم ماهم با دخترا مشغول شدیم که دستشوییم گرفت
میسو.بچه ها من میرم سرویس
بلند شدم از اونجایی که باید به تهیوتگ میگفتن رفتم سمتش
ته.چیشده عشقم
مرد.تهیونگ بانوی زیبای انتخاب کردی چند میفروشیش
ته.خفه شو آشغال این دختری که اینجاس با اون هرزه ها فرق میکنه
مرد.مثلا چه فرقی؟
ته.مثلا مرگ و زندگیم بهش مربوطه
مرد.چیشد؟
ته.زندگیم و با نبودش میمیرم
با خبرایی که تهیونگ زد یه جوریم شد حس عجیبی داشتم حس جدید و تازه قلبم تند تند میزد رفتن سمتش بازوش گرفتم و
میسو.باید برم سرویس
یه نگاهی نفرت انیزی به مرد کرد
ته.بیا قشنگم باید باهات بیام
میسو.نمیخواد به کارا برس
ته.میسو میان بات
بعد دستمو گرفت و رفتیم من رفتن دست شویی کارامو کردم اومدن بیرون تهیونگ و ندیدم که بهو
۲.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.