رمان مافیای من فصل ۳ فراموش شده پارت ۱
____________
پرش زمانی به ۱ سال بعد
ویو کوک
یه ساله گذشته و از ا/ت خبری نیست من چیکار کردم
کوک: کای پیداش نکردی
کای :نه انگار آب شده رفته تو زمین
کوک: ایییی پس کجایی تو
*فلش بک به ۱ سال قبل*
ویو ا/ت
و آخرین صدا رو شنیدم بوق بوققققق و سیاهی
...........
وقتی چشمام رو باز کردم توی تخت بیمارستان بودم
ا/ت: من کجام
..... : بیدار شدی بزار دکتر رو خبر کنم
ا/ت: اینجا چه خبره اون کی بود؟
دکتر: خانم بیدار شدید حالتون چطوره
ا/ت: من کجام اصلا شما کی هستید؟
دکتر: اینجا بیمارستانه و منم دکترم چیزی یادتونه؟
ا/ت: *سرشو به نشونه ی نه تکون میده*
دکتر: میدونید کی هستید؟
ا/ت: عااا من پارک ا/ت هستم
دکتر: خاطره هاتون یادته؟
ا/ت: آره ولی مبهمه یعنی میدونم چه اتفاقی افتاده ولی چهره ی اون شخص یادم نیست و یادم نیست کجا بوده
دکتر: طبیعیه به سرتون ضربه ی بدی خورده همین که فقط چهرهی اشخاص رو یادتون نیست خیلی خوبه میتونست بدتر بشه
ا/ت: اها ممنونم
دکتر: ما ازتون چندتا آزمایش دیگه هم گرفتیم جوابشون بیاد اگه مشکلی نباشه میتونید مرخص بشید
ا/ت: ممنونم*دکتر رفت*...
ببخشید شما کی هستید؟
..... : خوب من همونیم که بهت زدم معذرت میخوام
ا/ت: از عمد که نبود اشکالی نداره اسمت رو نگفتیا
.....: اسمم مکسه بازم معذرت میخوام
ا/ت: مشکلی نداره
بعد چندمین دوباره دکتر اومد و گفت مشکلی نیست و مکس کارهای ترخیص رو کرد
مکس: میگم یادته خونت کجاست؟
ا/ت: نه
مکس: اگه مشکلی نیست تا زمانی که حافظت برگرده پیش من بمون یا حداقل تا کسی پیدات کنه
ا/ت: آخه براتون زحمت میشه
مکس: چه زحمتی اینجوری هم بهت کمک میکنم خاطراتت برگرده
ا/ت: باشه.... ممکنه هیچوقت حافظه ام برنگرده؟
مکس: دکتر گفت ممکنه ولی احتمالش خیلی کمه چون تقریبا یک سوم خاطراتت یادته
ا/ت: ازت ممنونم
مکس:😊
پرش زمانی به ۱ سال بعد
ویو کوک
یه ساله گذشته و از ا/ت خبری نیست من چیکار کردم
کوک: کای پیداش نکردی
کای :نه انگار آب شده رفته تو زمین
کوک: ایییی پس کجایی تو
*فلش بک به ۱ سال قبل*
ویو ا/ت
و آخرین صدا رو شنیدم بوق بوققققق و سیاهی
...........
وقتی چشمام رو باز کردم توی تخت بیمارستان بودم
ا/ت: من کجام
..... : بیدار شدی بزار دکتر رو خبر کنم
ا/ت: اینجا چه خبره اون کی بود؟
دکتر: خانم بیدار شدید حالتون چطوره
ا/ت: من کجام اصلا شما کی هستید؟
دکتر: اینجا بیمارستانه و منم دکترم چیزی یادتونه؟
ا/ت: *سرشو به نشونه ی نه تکون میده*
دکتر: میدونید کی هستید؟
ا/ت: عااا من پارک ا/ت هستم
دکتر: خاطره هاتون یادته؟
ا/ت: آره ولی مبهمه یعنی میدونم چه اتفاقی افتاده ولی چهره ی اون شخص یادم نیست و یادم نیست کجا بوده
دکتر: طبیعیه به سرتون ضربه ی بدی خورده همین که فقط چهرهی اشخاص رو یادتون نیست خیلی خوبه میتونست بدتر بشه
ا/ت: اها ممنونم
دکتر: ما ازتون چندتا آزمایش دیگه هم گرفتیم جوابشون بیاد اگه مشکلی نباشه میتونید مرخص بشید
ا/ت: ممنونم*دکتر رفت*...
ببخشید شما کی هستید؟
..... : خوب من همونیم که بهت زدم معذرت میخوام
ا/ت: از عمد که نبود اشکالی نداره اسمت رو نگفتیا
.....: اسمم مکسه بازم معذرت میخوام
ا/ت: مشکلی نداره
بعد چندمین دوباره دکتر اومد و گفت مشکلی نیست و مکس کارهای ترخیص رو کرد
مکس: میگم یادته خونت کجاست؟
ا/ت: نه
مکس: اگه مشکلی نیست تا زمانی که حافظت برگرده پیش من بمون یا حداقل تا کسی پیدات کنه
ا/ت: آخه براتون زحمت میشه
مکس: چه زحمتی اینجوری هم بهت کمک میکنم خاطراتت برگرده
ا/ت: باشه.... ممکنه هیچوقت حافظه ام برنگرده؟
مکس: دکتر گفت ممکنه ولی احتمالش خیلی کمه چون تقریبا یک سوم خاطراتت یادته
ا/ت: ازت ممنونم
مکس:😊
۹.۴k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.