پارت 9
پارت 9
ویوی بومگیو:
هر روز عذاب بیشتر... هر روز تشنگی، هر روز گشنگی، تنها چیزی که به خوردم میدادن ضربه های محکمی بود که باید 1 ساعت تمام پشت سر هم تحمل میکردم.... جونی تو بدنم نمونده بود... نمیدونم چه شکلی شدم ولی قطعا کلی خون و زخم روی صورتم ایجاد شده... خسته شده بودم... گناهم فقط عاشق شدن بود... کجای دنیا عشق گناهه؟ ولی اگه اخرش قراره به یونجون برسم حاضرم هر 24 ساعت کتک هارو تحمل کنم...
ویوی یونجون:
این روزا سخت مشغول چیدن یه نقشه ی بودیم، نقشه ای که اخرش برسه به بومگیو.. هفته ی بعد روز شنبه ساعت 8 ... قرار بود این نقشه عملی بشه و تموم دلتنگیای این چند هفتم رفع بشه... امروز یه جلسه داشتم با تمام اعضای باند تا همه بفهمن چقدر این عملیات مهم و صد البته سخته... کاغذای توی دستمو روی میز زدم تا مرتب بشن و بعد بلند شدمو با اقتدار به سمت سالن جلسه قدم برداشتم
ویوی بومگیو:
هر روز عذاب بیشتر... هر روز تشنگی، هر روز گشنگی، تنها چیزی که به خوردم میدادن ضربه های محکمی بود که باید 1 ساعت تمام پشت سر هم تحمل میکردم.... جونی تو بدنم نمونده بود... نمیدونم چه شکلی شدم ولی قطعا کلی خون و زخم روی صورتم ایجاد شده... خسته شده بودم... گناهم فقط عاشق شدن بود... کجای دنیا عشق گناهه؟ ولی اگه اخرش قراره به یونجون برسم حاضرم هر 24 ساعت کتک هارو تحمل کنم...
ویوی یونجون:
این روزا سخت مشغول چیدن یه نقشه ی بودیم، نقشه ای که اخرش برسه به بومگیو.. هفته ی بعد روز شنبه ساعت 8 ... قرار بود این نقشه عملی بشه و تموم دلتنگیای این چند هفتم رفع بشه... امروز یه جلسه داشتم با تمام اعضای باند تا همه بفهمن چقدر این عملیات مهم و صد البته سخته... کاغذای توی دستمو روی میز زدم تا مرتب بشن و بعد بلند شدمو با اقتدار به سمت سالن جلسه قدم برداشتم
۴۸۱
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.