پارتنر جذابم p1

(ویو مینجی )

صبح با صدای رو مخ الارمم بیدار شدم

مینجی : بازم مثل همیشه یه روز مسخره شروع شد

مینجی : واییییییییی نههههههههه. ساعت ۸.۵۲ دقیقه ست مدرسم دیر شد فاک

سری آماده شدم از اونجایی که پدرم بزرگ ترین مافیای کره هست ما هم خیلی پولداریم دیدم راننده شخصیم منتظر منه سری رفتم پایین مامان و بابام پایین نشسته بودن پایین

مینجی : صبح بخیر

(مامان مینجی رو م مینجی و بابای مینجی رو ب مینجی می‌نویسم اوکی)

م مینجی : صبح بخیر دخترم زود باش بیا صبحانه بخور دیر شده


ب مینجی : همیشه باعث شرمندگی می


(نکته مینجی ۳ تا خواهر داشت با خودش میشد ۴ تا خودش خواهر بزرگ تر بود خواهر دومش اسمش کیم یونا بود خواهر سه ومش اسمش کیم کوران بود و خواهر کوچولوش یعنی خواهر چهارمین هم اسمش کیم بونا بود ۱ برادر داشتن به اسم کیم نامجون خودتون میشناسینش )


نامجون : در اصل تو باعث شرمندگی ما هستی پدر


ب مینجی : هممممم هوووووو (نفس عمیقی کشید مثلاً ) من میرم بیرون کار دارم


(ویو جونگکوک )

با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم دیدم مدرسم دیر شده سری رفت آماده شدم رفتم پایین ...............




ادامه دارد


پارت بعدی شرط نداره ولی فعلا

۵ لایک
۳ کامنت
بزارین پارت بعدیو سری تر می‌زارم

تا پارت بعد بای بای