عشق اشتباه 8
که یهو صورتشو نزدیک ات کردو بهش نزدیک شد
ات : دا داری چیکار میکنی
که یهو کمربند اتو بست
کا: یادت رفته بود کمربندتو ببندی
ات : آها اره
مرسی
و راه افتادیم
.
.
.
بعد از سه ساعت بالاخره رسیدیم
کر: چه عجب شما رسیدین
ات: بابا ماشین کای خراب شد واسه همین دیر کردیم
کر : وایسا ببینم تو مگه قرار نبود با جونگ کوک بیای
ات : اره ولی از وسط راه دیگه با کای اومدم
فلش بک دو روز قبل
مکالمه تلفنی کریم با کوک
کر : عه سلام جونگ کوک خوبی
کوک : خوبم مرسی چه خبر
کر : سلامتی
کوک : کاری داشتی
کر : اره ما دو روز دیگه میخوایم با دوستای قدیمی بریم مسافرت که بعد از این همه وقت با همدیگه باشیم
میخواستم بدونم میشه توام بیای
کوم : نه من نمیتونم کار دارم
کر : بیا دیگه همه هستن
من هستم کای هست هانا هست
فلیکس هست ات هست سو
کوک : چی ات هست
کر : اره دیگه
کوک : اممم حالا که فکرشو میکنم همچین کار خاصیم ندارم
کر : پس میای
کوک : آره
با ماشین راه میوفتیم ؟
کر : اره دو نفر دونفر تقسیم میکنیم باهم میریم
کوک : من با کی میشم
کر : تو با فلیکس هستی
کوک : نه چیز یعنی میشه با ات باشم
کر : باشه هرجور دوست داری
خدافظ
کوک : خدافظ
پایان فلش بک
ویو ات
وقتی رسیدیم با یه خونه خیلییی بزرگ روبرو شدیم
ات : کریم این خونه برا توعه
کر : نه ماله جونگ کوکه
خودش پیشنهاد داد بیایم اینجا
ات : راستی کوک هنوز نرسیده
کر : نه نرسیده
ات : اها
من تو کدوم اتاق باید برم
کر : تو برو طبقه بالا
ات : باشه
رفتم تو اتاق لباسامو از چمدون در اوردم تا کردم
بعد رفتم توی تخت دراز کشیدم و سیاهی مطلق
.
.
.
بعد دو ساعت بیدار شدم دیدم هیچکس خونه نیست برای همین زنگ زدم کای
کا : سلام عزیزم بیدار شدی
ات : سلام
اره شما کجایین
کا : ما اومدیم بیرون خواستم تورو بیدار کنم دلم نیومد
ات : اها خوب کردی
خستم حوصله هیچ جایی رو ندارم
اوه راستی کوک رسید
کا : نه هنوز
ات : مگه میشه
باشه خدافظ
کا: خدافظ عزیزدلم
زنگ زدم به کوک جواب نمیداد خیلی نگرانشم
من اومدم 🎀😑
ایشششششش
ات : دا داری چیکار میکنی
که یهو کمربند اتو بست
کا: یادت رفته بود کمربندتو ببندی
ات : آها اره
مرسی
و راه افتادیم
.
.
.
بعد از سه ساعت بالاخره رسیدیم
کر: چه عجب شما رسیدین
ات: بابا ماشین کای خراب شد واسه همین دیر کردیم
کر : وایسا ببینم تو مگه قرار نبود با جونگ کوک بیای
ات : اره ولی از وسط راه دیگه با کای اومدم
فلش بک دو روز قبل
مکالمه تلفنی کریم با کوک
کر : عه سلام جونگ کوک خوبی
کوک : خوبم مرسی چه خبر
کر : سلامتی
کوک : کاری داشتی
کر : اره ما دو روز دیگه میخوایم با دوستای قدیمی بریم مسافرت که بعد از این همه وقت با همدیگه باشیم
میخواستم بدونم میشه توام بیای
کوم : نه من نمیتونم کار دارم
کر : بیا دیگه همه هستن
من هستم کای هست هانا هست
فلیکس هست ات هست سو
کوک : چی ات هست
کر : اره دیگه
کوک : اممم حالا که فکرشو میکنم همچین کار خاصیم ندارم
کر : پس میای
کوک : آره
با ماشین راه میوفتیم ؟
کر : اره دو نفر دونفر تقسیم میکنیم باهم میریم
کوک : من با کی میشم
کر : تو با فلیکس هستی
کوک : نه چیز یعنی میشه با ات باشم
کر : باشه هرجور دوست داری
خدافظ
کوک : خدافظ
پایان فلش بک
ویو ات
وقتی رسیدیم با یه خونه خیلییی بزرگ روبرو شدیم
ات : کریم این خونه برا توعه
کر : نه ماله جونگ کوکه
خودش پیشنهاد داد بیایم اینجا
ات : راستی کوک هنوز نرسیده
کر : نه نرسیده
ات : اها
من تو کدوم اتاق باید برم
کر : تو برو طبقه بالا
ات : باشه
رفتم تو اتاق لباسامو از چمدون در اوردم تا کردم
بعد رفتم توی تخت دراز کشیدم و سیاهی مطلق
.
.
.
بعد دو ساعت بیدار شدم دیدم هیچکس خونه نیست برای همین زنگ زدم کای
کا : سلام عزیزم بیدار شدی
ات : سلام
اره شما کجایین
کا : ما اومدیم بیرون خواستم تورو بیدار کنم دلم نیومد
ات : اها خوب کردی
خستم حوصله هیچ جایی رو ندارم
اوه راستی کوک رسید
کا : نه هنوز
ات : مگه میشه
باشه خدافظ
کا: خدافظ عزیزدلم
زنگ زدم به کوک جواب نمیداد خیلی نگرانشم
من اومدم 🎀😑
ایشششششش
۸.۶k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.