زندکی مستقل پارت۵

زندکی مستقل پارت۵
!بشینن سر جات(بم)امروز یچیزی مناسب دهنت اوردم...
کمر بندشو باز کردو من حق حق میزدم و صدای حق حقم خیلی بلند بود و کل سالن رو گرفت
!!الان ساکت میشی نگران نباش
کمربندشو انداخت ذو زمین و شلوارشو کشید پایین و دی/کشو تنظیم کرد و نزدیک صورتم کرد
!!خودت میدونی باید چیکا کنی...
ویو کوک
رفتم نشستم منتظر اون دخترع بودم
_پس کجاس؟
چا. ببخشید گفت میره ژشو درس کنه میاد ولی نمیدونم چیشده
_رژش مهمه؟مگ قیافش براو مهمه؟
چا اون ارایش نمیکنه من گفتم بسته به محیط اینجا ارایش کنه و لباسش مثل محیط اینجا باشه
_بهش بگو دیگه نمیخواد بیاد
بلنذ شدمپ رفتم دستام تو جیبم بود از اتاقم اوردنش بیرون خودمم رفتم به مارام برسم و اونم پشت سرم التماس برای فرست دیکه میکرد دل رحمیم گل کرد ولی نمیتونستم بزارم کسایی ک به وقت و سرتایم بودن احترام نمیزارن محیط کارم رو الوده کنن پس به راهم ادامه دادم ک دیدم چند تا دختر در سرویس جن شدن
_هایش بهتون گفتم سرویساذو وسط راهرو نزارین سر دعوا زنونه ها همه جم میشد دور سالن جا نمیموهه