تک پارتی جونکوک
(ادامه درخواستی)
ا/ت: اره راستش....ببین ...من بزار باهات رو راست باشم . این قرار های یواشکی ک ما میزاریم اخرش کار دستمون میده.بعلاوه هر دوتامون ادمای معروفی هستیم به نفع جفتمونه ک این رابطه رو تموم کنیم کوک دیگ نمیخوام ببینمت.!
کوک: یعنی .... یعنی چی تموم کنیم مزخرف نگو ..
ا/ت: مزخرف !؟ مزخرف نمیگم کوک این رابطه واسه هر دومون خطر ناکه ببین حتما بهتر از من پیدا میکنی دوباره عاشق میشی .منو ول کن .
کوک: اما ..من دوست دارم !
ا/ت: اینو ک گفت انگار یه چیزی تو دلم ریخت بغضمو قورت دادم به چشمای اشکیش زل زدم . دستاشو گرفتم. گرمی دستش همون ارامش خواصی داشت ک بار اول دستمو گرفت.بهش نگاه کردم گفتم اما من دوست ندارم!
دستامو از تو دستش رها کردم
کوک: چی...چ...چییعنی تمام این مدت من ... عشق من. ...یه طرفه بوده ها( داد)
ا/ت: من
کوک: خفه شو گمشو بیرون داد
ا/ ت: کوک این طوری نگو
کوک: گفتم گمشو بیرون ( عصبی)
ا/ ت: با عصبانیت از اتاق امدم بیرون پشت در اتاق ک وایستاده بودم صدای شکستن میز حس کردم خواستم برمتو اما ترسیدم ار کمپانی بیرون زدم اشکام صورتمو خیس کرده بود .یعنی چرا من نمیتونم عاشق بشم تنها گناه من همین ایدل بودنمه؟ اره همینه. نمیتونم عشق داشته باشم.کنار خیابون قدم میزدم حالم گرفته بود یه لحظه چشمای عصبی کوک از ذهنم بیرون نمی رفت یهو حس کردم یکی با ماشین دنبالمه فک کردم مضاحمه اما بعد دیدم یونگی از ماشین پیاده شد آمد سمتم محکم دستامو گرفت گفت : ا/ ت اینجا چی کار میکنی چرا چشمات قرمزه چرا حال کوک اون جوری بود چی شده؟
ا/ ت: نمیدونم چه جوری فقط پریدم بغلش تو بغلش گریه کردم با صدای گرفته گفتم ما رابطمونو تموم کردیم! یونگی آهی کشید منو تو بغلش فشار داد.
(ویو جونکوک)
خیلی عصبی بودم اون چطور تونست همچین کاری بکنه آخه البته تقصیر خودمه تقصیر خودمه ک انقدر زود اعتماد میکنم میزارم صاحب قلبم بشن.ولی من اونو دوست دارم ولی ازش متنفرم اوه این چه حسی ک من دارم اوه کوک ..تو همزمان هم از اون دختر بدت میاد هم عاشقشی ! عجیبه اسم این حس چیه.
(ویو ا/ ت)
الان دو ماهی میشه ک ازکوک جدا شدم امشب قراره به یه برنامه تلویزیونی زنده ک دعوت شدم برم.
(ویو برنامه )
مجری: خبمهمون امشب ما خواننده محبوب خانم کیم ا/ت
ا/ ت: وارد صحنه ک شدم تصویر تعجب آوری به چشمم خورد اوه کوک تو اینجا چی میخوای خبر نداشتم اونم اینجاست سعی کردم بهش توجه نکنم .تا آخر برنامه همچی خوب پیش رفت ک آخرش مجری گفت: خانم کیم میخوایم بهتون دستگاه دروغ سنج وصل کنیم. ا/ ت: باشه اوکیه
کوک: خب من قراره سوال ها رو بپرسم .
با خودم گفتم ک امشب از ا/ ت چند تا سوال میپرسمببنم هنوز دوسم داره یا نه برنامه رنده اس اگدردغ بگه دستگاه صدا میده.
ا/ ت: اوه شت کوک یعنی چی میخوای بپرسی
کوک: تا حالا عاشق شدی
ا/ ت: بله
کوک: عاشق ایدل یا یه فرد معمولی؟
ا/ ت: تعجب کردم اما جواب دادم عاشق آیدل هنوزم دوسش دارم از به خاطر فشار کمپانی مجبور ب ترکش شدم.
کوک: اوه خدای من این دختر هنوز عاشقمه من امشب عشقمو بهش ابراز میکنم دوباره اون مال منه...♡
درخواست تک پارتی.سناریودارین بگین❤
لایک کن 👉
ا/ت: اره راستش....ببین ...من بزار باهات رو راست باشم . این قرار های یواشکی ک ما میزاریم اخرش کار دستمون میده.بعلاوه هر دوتامون ادمای معروفی هستیم به نفع جفتمونه ک این رابطه رو تموم کنیم کوک دیگ نمیخوام ببینمت.!
کوک: یعنی .... یعنی چی تموم کنیم مزخرف نگو ..
ا/ت: مزخرف !؟ مزخرف نمیگم کوک این رابطه واسه هر دومون خطر ناکه ببین حتما بهتر از من پیدا میکنی دوباره عاشق میشی .منو ول کن .
کوک: اما ..من دوست دارم !
ا/ت: اینو ک گفت انگار یه چیزی تو دلم ریخت بغضمو قورت دادم به چشمای اشکیش زل زدم . دستاشو گرفتم. گرمی دستش همون ارامش خواصی داشت ک بار اول دستمو گرفت.بهش نگاه کردم گفتم اما من دوست ندارم!
دستامو از تو دستش رها کردم
کوک: چی...چ...چییعنی تمام این مدت من ... عشق من. ...یه طرفه بوده ها( داد)
ا/ت: من
کوک: خفه شو گمشو بیرون داد
ا/ ت: کوک این طوری نگو
کوک: گفتم گمشو بیرون ( عصبی)
ا/ ت: با عصبانیت از اتاق امدم بیرون پشت در اتاق ک وایستاده بودم صدای شکستن میز حس کردم خواستم برمتو اما ترسیدم ار کمپانی بیرون زدم اشکام صورتمو خیس کرده بود .یعنی چرا من نمیتونم عاشق بشم تنها گناه من همین ایدل بودنمه؟ اره همینه. نمیتونم عشق داشته باشم.کنار خیابون قدم میزدم حالم گرفته بود یه لحظه چشمای عصبی کوک از ذهنم بیرون نمی رفت یهو حس کردم یکی با ماشین دنبالمه فک کردم مضاحمه اما بعد دیدم یونگی از ماشین پیاده شد آمد سمتم محکم دستامو گرفت گفت : ا/ ت اینجا چی کار میکنی چرا چشمات قرمزه چرا حال کوک اون جوری بود چی شده؟
ا/ ت: نمیدونم چه جوری فقط پریدم بغلش تو بغلش گریه کردم با صدای گرفته گفتم ما رابطمونو تموم کردیم! یونگی آهی کشید منو تو بغلش فشار داد.
(ویو جونکوک)
خیلی عصبی بودم اون چطور تونست همچین کاری بکنه آخه البته تقصیر خودمه تقصیر خودمه ک انقدر زود اعتماد میکنم میزارم صاحب قلبم بشن.ولی من اونو دوست دارم ولی ازش متنفرم اوه این چه حسی ک من دارم اوه کوک ..تو همزمان هم از اون دختر بدت میاد هم عاشقشی ! عجیبه اسم این حس چیه.
(ویو ا/ ت)
الان دو ماهی میشه ک ازکوک جدا شدم امشب قراره به یه برنامه تلویزیونی زنده ک دعوت شدم برم.
(ویو برنامه )
مجری: خبمهمون امشب ما خواننده محبوب خانم کیم ا/ت
ا/ ت: وارد صحنه ک شدم تصویر تعجب آوری به چشمم خورد اوه کوک تو اینجا چی میخوای خبر نداشتم اونم اینجاست سعی کردم بهش توجه نکنم .تا آخر برنامه همچی خوب پیش رفت ک آخرش مجری گفت: خانم کیم میخوایم بهتون دستگاه دروغ سنج وصل کنیم. ا/ ت: باشه اوکیه
کوک: خب من قراره سوال ها رو بپرسم .
با خودم گفتم ک امشب از ا/ ت چند تا سوال میپرسمببنم هنوز دوسم داره یا نه برنامه رنده اس اگدردغ بگه دستگاه صدا میده.
ا/ ت: اوه شت کوک یعنی چی میخوای بپرسی
کوک: تا حالا عاشق شدی
ا/ ت: بله
کوک: عاشق ایدل یا یه فرد معمولی؟
ا/ ت: تعجب کردم اما جواب دادم عاشق آیدل هنوزم دوسش دارم از به خاطر فشار کمپانی مجبور ب ترکش شدم.
کوک: اوه خدای من این دختر هنوز عاشقمه من امشب عشقمو بهش ابراز میکنم دوباره اون مال منه...♡
درخواست تک پارتی.سناریودارین بگین❤
لایک کن 👉
۱۸.۸k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.