یعنی میگی همه چیزو می دونه ولی حرف نمیزنه؟...نکنه دختره ل
_یعنی میگی همه چیزو میدونه ولی حرف نمیزنه؟...نکنه دختره لاله؟
_نه پسر نه!...دختره میتونه حرف بزنه...ولی ترجیح داده سکوت کنه.
_یعنی میگی لال نیست...ولی پونزده سال خفه خون گرفتههه؟!
_داد نزن!...درسته، دختره کاملا و بدون هیچ مشکلی میتونه صحبت کنه...ولی نمیدونم چرا این همه سال سکوت کرده و با هیچکس حرف نزده.
_الان لوکیشن دقیق دختره کجاست؟
_نمیدونم.
_یعنی چی نمیدونی مردککک؟!...مگه نمیگی از تمام اتفاقاتی که افتاده خبر داره...پس الان چرا نمیدونی کجاست؟!
_داداش، دختره از دوازده سالگی فرار کرده... رسماً گم و گور شده...پونزده سال تو خیابون زندگی کرده...حتی باباشم ازش خبر نداره!
_یعنی چی از دوازده سالگی تو خیابون بوده؟!
_ یعنی اینکه وقتی از دست باباش در رفت...همش در حال فرار کردن بوده...از اون موقع هم به عنوان یه کودک کار تو خیابون اینور و اونور میرفت و زندگی میکرد!
…
خب خب خب🔥
کم کم داریم به پایان فیک پروانه میرسیم🥺😙
اول اینکه فیک پروانه برای من خیلی عزیز بود و خیلی دوسش داشتم و دارم!
و الان که داریم کم کم به پایانش نزدیک میشیم، حس و حال خیلی عجیبی دارم🥺
ولی خب....🔥
…
الان میتونم راجبش باهاتون صحبت کنم...
رمان جدیدم که قراره خیلی خیلی خفن و هیجان انگیز وارد بشه و گرد و خاک کنه رو الان بهتون معرفی کردم!🔥
یه تیکه از این رمان رو الان براتون گذاشتم که فعلا یه آشنایی کوتاه داشته باشین.
و اینم بدونید که شخصیت های این رمان، خیلی خیلی قوی هستن!...خیلی خیلی بیشتر از حد توان تحمل کردن و....🥺💗
امید وارم وقتی شروع میکنم به پارت گذاری ازش خوشتون بیاد.
نظرتون برام مهمه...پس کامنت هاتون رو دریغ نکنید خوشگلا😙🦋
ماچ به کلتون، بای بای✋🏻🚶🏻♀️✨
_نه پسر نه!...دختره میتونه حرف بزنه...ولی ترجیح داده سکوت کنه.
_یعنی میگی لال نیست...ولی پونزده سال خفه خون گرفتههه؟!
_داد نزن!...درسته، دختره کاملا و بدون هیچ مشکلی میتونه صحبت کنه...ولی نمیدونم چرا این همه سال سکوت کرده و با هیچکس حرف نزده.
_الان لوکیشن دقیق دختره کجاست؟
_نمیدونم.
_یعنی چی نمیدونی مردککک؟!...مگه نمیگی از تمام اتفاقاتی که افتاده خبر داره...پس الان چرا نمیدونی کجاست؟!
_داداش، دختره از دوازده سالگی فرار کرده... رسماً گم و گور شده...پونزده سال تو خیابون زندگی کرده...حتی باباشم ازش خبر نداره!
_یعنی چی از دوازده سالگی تو خیابون بوده؟!
_ یعنی اینکه وقتی از دست باباش در رفت...همش در حال فرار کردن بوده...از اون موقع هم به عنوان یه کودک کار تو خیابون اینور و اونور میرفت و زندگی میکرد!
…
خب خب خب🔥
کم کم داریم به پایان فیک پروانه میرسیم🥺😙
اول اینکه فیک پروانه برای من خیلی عزیز بود و خیلی دوسش داشتم و دارم!
و الان که داریم کم کم به پایانش نزدیک میشیم، حس و حال خیلی عجیبی دارم🥺
ولی خب....🔥
…
الان میتونم راجبش باهاتون صحبت کنم...
رمان جدیدم که قراره خیلی خیلی خفن و هیجان انگیز وارد بشه و گرد و خاک کنه رو الان بهتون معرفی کردم!🔥
یه تیکه از این رمان رو الان براتون گذاشتم که فعلا یه آشنایی کوتاه داشته باشین.
و اینم بدونید که شخصیت های این رمان، خیلی خیلی قوی هستن!...خیلی خیلی بیشتر از حد توان تحمل کردن و....🥺💗
امید وارم وقتی شروع میکنم به پارت گذاری ازش خوشتون بیاد.
نظرتون برام مهمه...پس کامنت هاتون رو دریغ نکنید خوشگلا😙🦋
ماچ به کلتون، بای بای✋🏻🚶🏻♀️✨
۱۹.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.