ادامه ای پارت ۲۷
تهیون: آقای جئون درسته کارم اشتباه بود من کاره بدی کردم ولی دیگه نمیزارم جه اون کوچکترین دردی رو بکشه بهتون قول میدم که اونو به بهترین شکل خوشبخت میکنم اگه دیدین که اذیتش میکنم (اسلحه را داد به دست کوک ) اون موقع منو بکشین نمیزارم جه اون یه قطره اشک بریزه بهتون قول میدم قول مردونه
کوک: بلند شدم و رو به روش وایسادم
جه اون: میترسیدم که بابام کاری کنه
کوک: با یه شرط اجازه میدم
تهیون: چه شرطی ؟
کوک: دوباره ازدواج میکنید
جه اون: چی
تهیون: قبوله
کوک: باشه اگه کوچک ترین اشتباهی ازت سر بزنه دخترمو ناراحت کنی دیگه خدا هم بیاد نمیتونه از دستم نجاتت بده
تهیون: پشیمونتون نمیکنم
#Roman
#jk
#کارلین
کوک: بلند شدم و رو به روش وایسادم
جه اون: میترسیدم که بابام کاری کنه
کوک: با یه شرط اجازه میدم
تهیون: چه شرطی ؟
کوک: دوباره ازدواج میکنید
جه اون: چی
تهیون: قبوله
کوک: باشه اگه کوچک ترین اشتباهی ازت سر بزنه دخترمو ناراحت کنی دیگه خدا هم بیاد نمیتونه از دستم نجاتت بده
تهیون: پشیمونتون نمیکنم
#Roman
#jk
#کارلین
۱۶.۵k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.