فیک تهیونگ (آخرین دیدار)p12
ویو کوک
از ماشین پیاده شدم هی در میزدم ولی جواب نمیداد که تهیونگ اومد پیشم و گفت:
تهیونگ: هی جونگ کوک آروم باش شاید رفته بیرون و تلفنش مونده خونه
که یه ماشین با سرعت جلو در خونه وایساد اون دوست ا.ت بود اسمشم الیا نه لینایا نه بابا امممم لیلیلا نه نه نه اها لایلا بود که داشت میدوید سمتم
لایلا: ا.ت کجاست( نفس نفس میزد )
جونگ کوک: نمیدونم تلفنم رو جواب نمیده
لایلا: وای نه امکان نداره
که تهیونگ از پشت سرم یا استرس و صدای بلند گفت: چی شده
لایلا که نفس نفس میزد آروم زمزمه کرد:
یه... شماره... ناشناس بهم زنگ ... زد و گفت... یا میمیره... یا 5 میلیون ...دلار... باید پول ...بدیم
تهیونگ: این که چیزی نیست
جونگ کوک: چیزی نیست؟
تهیونگ: نه، مگه نمیگه پول میخوان خوب حتما با پول راضی میشن دیگه ، پول میدیم ا.ت رو تحویل میگیریم
لایلا: پنج میلیون دلار؟
تهیونگ: من جورش میکنم
جونگ کوک: چطوری
لایلا: حرفی بگید که بتونید انجامش بدید
تهیونگ داد زد: من جورش میکنم
جونگ کوک: خیلی خب عصبی نشو
لایلا: الان باید یه کاری کنیم نمیشه که همینطوری نشست
تهیونگ: زنگ بزن به اون شماره بگو پول رو تا فردا میاریم با ا.ت کاری نداشته باشن
جونگ کوک: تهیونگ ولی چطو...
تهیونگ با داد بلند تری گفت: جورش میکنم
جونگ کوک: باشه آروم باش لایلا زنگ بزن بهشون
لایلا: اوهوم باشه
نمیدونم تو کله تهیونگ چی میگذره ولی فکر کنم چاره جز اعتماد ندارم چون من که پولی ندارم بدم البته پول دارم ولی نه انقدر لایلا هم که بعیده، به خانوادش هم بگم بد میشه با خودشون میگن اینا چطور دوستی هستن پس بهترین کار اعتماد به تهیونگ هست
از ماشین پیاده شدم هی در میزدم ولی جواب نمیداد که تهیونگ اومد پیشم و گفت:
تهیونگ: هی جونگ کوک آروم باش شاید رفته بیرون و تلفنش مونده خونه
که یه ماشین با سرعت جلو در خونه وایساد اون دوست ا.ت بود اسمشم الیا نه لینایا نه بابا امممم لیلیلا نه نه نه اها لایلا بود که داشت میدوید سمتم
لایلا: ا.ت کجاست( نفس نفس میزد )
جونگ کوک: نمیدونم تلفنم رو جواب نمیده
لایلا: وای نه امکان نداره
که تهیونگ از پشت سرم یا استرس و صدای بلند گفت: چی شده
لایلا که نفس نفس میزد آروم زمزمه کرد:
یه... شماره... ناشناس بهم زنگ ... زد و گفت... یا میمیره... یا 5 میلیون ...دلار... باید پول ...بدیم
تهیونگ: این که چیزی نیست
جونگ کوک: چیزی نیست؟
تهیونگ: نه، مگه نمیگه پول میخوان خوب حتما با پول راضی میشن دیگه ، پول میدیم ا.ت رو تحویل میگیریم
لایلا: پنج میلیون دلار؟
تهیونگ: من جورش میکنم
جونگ کوک: چطوری
لایلا: حرفی بگید که بتونید انجامش بدید
تهیونگ داد زد: من جورش میکنم
جونگ کوک: خیلی خب عصبی نشو
لایلا: الان باید یه کاری کنیم نمیشه که همینطوری نشست
تهیونگ: زنگ بزن به اون شماره بگو پول رو تا فردا میاریم با ا.ت کاری نداشته باشن
جونگ کوک: تهیونگ ولی چطو...
تهیونگ با داد بلند تری گفت: جورش میکنم
جونگ کوک: باشه آروم باش لایلا زنگ بزن بهشون
لایلا: اوهوم باشه
نمیدونم تو کله تهیونگ چی میگذره ولی فکر کنم چاره جز اعتماد ندارم چون من که پولی ندارم بدم البته پول دارم ولی نه انقدر لایلا هم که بعیده، به خانوادش هم بگم بد میشه با خودشون میگن اینا چطور دوستی هستن پس بهترین کار اعتماد به تهیونگ هست
۴.۹k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.