part6
Part6
ویو کوک
لباسم رو عوض کردم و رفتم و سوار ماشین شدم توی راه بودم که با سرعت اخر میرفتم که یهویی دیدم ترمز نمیگیره خوردم به یک ماشین و رفتم توی دره بیهوش شدم
ویو ا/ت
جلو تلویزیون نشسته بودم که یهویی لیا بهم زد
لیا:ا/ت (با گریه)
ا/ت:یا ابلفضل چی شده لیا
لیا:کوک..
ا/ت:کوک چی؟
لیا:کوک تصادف کرده (عربده داد)
ا/ت:چ چ چی؟جونگ کوک؟
لیا:آره
ویو ا/ت
گوشی از دستم افتاد و خودم افتادم روی زمین و خون گریه میکردم
ا/ت:کوک(عربده گریه)
ویو ا/ت
نمیتونم همینجوری دست رو دست بزارم باید آدرس رو از لیا بپرسم
(بوق بوق بوق)
ا/ت:علو لیا (گریه)
لیا:بله ا/ت؟ (بغض)
ا/ت:آدرس بیمارستان کوک رو بفرست
لیا:ببین بهت یه چیزی میگم آروم باش اوکی؟
ا/ت:نگو که...
لیا:نه بابا اون نی
ا/ت:اخخخخ خدا خفت کنه لیا (تیکه معلم ریاضیمون😂😂)
لیا:جونگ کوک افتاده توی دَره
ا/ت:حالش چطوره لیا؟
لیا:معلوم نیست آدرس میفرستم بیا
ا/ت:باشه
(قطع کرد)
*دینگ
ا/ت:فک کنم فرستاد
(حالا شما فک کنید آدرس رو خونده)
ویو ا/ت
ادرس رو خوندم و لباسم رو پوشیدم (اسلاید ۲)و از خونه رفتم بیرون
ا/ت:ماشین من رو بیارید (به بادیگارد گفت)
بادیگارد:چشم قربان
ویو ا/ت
ماشین رو آوردن و من بعد از ۱ ساعت رسیدم اونجا که دیدم....
ویو کوک
لباسم رو عوض کردم و رفتم و سوار ماشین شدم توی راه بودم که با سرعت اخر میرفتم که یهویی دیدم ترمز نمیگیره خوردم به یک ماشین و رفتم توی دره بیهوش شدم
ویو ا/ت
جلو تلویزیون نشسته بودم که یهویی لیا بهم زد
لیا:ا/ت (با گریه)
ا/ت:یا ابلفضل چی شده لیا
لیا:کوک..
ا/ت:کوک چی؟
لیا:کوک تصادف کرده (عربده داد)
ا/ت:چ چ چی؟جونگ کوک؟
لیا:آره
ویو ا/ت
گوشی از دستم افتاد و خودم افتادم روی زمین و خون گریه میکردم
ا/ت:کوک(عربده گریه)
ویو ا/ت
نمیتونم همینجوری دست رو دست بزارم باید آدرس رو از لیا بپرسم
(بوق بوق بوق)
ا/ت:علو لیا (گریه)
لیا:بله ا/ت؟ (بغض)
ا/ت:آدرس بیمارستان کوک رو بفرست
لیا:ببین بهت یه چیزی میگم آروم باش اوکی؟
ا/ت:نگو که...
لیا:نه بابا اون نی
ا/ت:اخخخخ خدا خفت کنه لیا (تیکه معلم ریاضیمون😂😂)
لیا:جونگ کوک افتاده توی دَره
ا/ت:حالش چطوره لیا؟
لیا:معلوم نیست آدرس میفرستم بیا
ا/ت:باشه
(قطع کرد)
*دینگ
ا/ت:فک کنم فرستاد
(حالا شما فک کنید آدرس رو خونده)
ویو ا/ت
ادرس رو خوندم و لباسم رو پوشیدم (اسلاید ۲)و از خونه رفتم بیرون
ا/ت:ماشین من رو بیارید (به بادیگارد گفت)
بادیگارد:چشم قربان
ویو ا/ت
ماشین رو آوردن و من بعد از ۱ ساعت رسیدم اونجا که دیدم....
۴۲.۱k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.