🖇فراز و نشیب 🖇
V... RHS:
ارسلان: رفتم تو حموم
دیانا: جیغ بنفشی زدم و جلو اندام خصوص بدنم رو گرفتم
ارسلان: جون چه دافی
دیانا: تروخدا برو بیرونننن التماست میکنم
ارسلان: نوچ
دیانا: ارسلان 🥺🥺
ارسلان: پشتم کردم بهش و گفتم ... خب حموم کن
دیانا: ارسلانننن جون دیانا برو بیرون
ارسلان: داشت اذیت میشد که آروم آروم رفتم بیرون و درو بستم
دیانا: سریع بدنم رو شستم و گفتم ارسلان برام حوله بیاره
ارسلان: بیا
دیانا: حوله رو تنم کردم و رفتم بیرون
ارسلان: وسایلت ت اتاقه
دیانا: سریع رفتم تو اتاق دیدم ارسلان یه دست لباس زیر برام گذاشته و یه شلوار و یه تیشرت .... با فکر اینکه لباس زیر هامو دیده قرمز شدم و سریع لباس هامو تنم کردم و موهام خشک کردم و مرطوب کننده زدم و رفتم بیرون که ارسلان رو دیدم
ارسلان: خب وقتشه
دیانا: وقت چی
ارسلان: میخوام جیغتو در بیارم
دیانا: گمشو .. داشتم میرفتم که یهو انداختتم رو مبل و افتاد روم
ارسلان: نگاه کن چخ لبایی
دیانا: وای پاشو ولم کنن
ارسلان: لبامو گذاشتم رو لباش و دستاشو محکم گرفتم
دیانا: داشتم تقلا میکردم و ارسلان همینجوری لبامو میک میزد
ارسلان: دیانا بدنش داغ کرد و معلوم بود داره اذیت میشه
دیانا؛ پا هامو میزدم زمین که ولم کنه اما محکم تر میخورد لبامو
ارسلان: لباشو لیس زدم همونجوری که روش بودم دستمو بردم زیر تیشرتش و وسط س.و.ت.ی.ن.ش رو پایین کشیدم و دستمو گذاشتم رو یه سینش و فشار دادم
دیانا: ارسلاننن نکن چتهه
ارسلان: اگه ساکت باشی کارت ندارم
دیانا: ولم کن آیی
ارسلان: تیشرتشو در آوردم و س.و.ت.ی.ن.ش رو در آوردم و شروع کردم به
ارسلان: رفتم تو حموم
دیانا: جیغ بنفشی زدم و جلو اندام خصوص بدنم رو گرفتم
ارسلان: جون چه دافی
دیانا: تروخدا برو بیرونننن التماست میکنم
ارسلان: نوچ
دیانا: ارسلان 🥺🥺
ارسلان: پشتم کردم بهش و گفتم ... خب حموم کن
دیانا: ارسلانننن جون دیانا برو بیرون
ارسلان: داشت اذیت میشد که آروم آروم رفتم بیرون و درو بستم
دیانا: سریع بدنم رو شستم و گفتم ارسلان برام حوله بیاره
ارسلان: بیا
دیانا: حوله رو تنم کردم و رفتم بیرون
ارسلان: وسایلت ت اتاقه
دیانا: سریع رفتم تو اتاق دیدم ارسلان یه دست لباس زیر برام گذاشته و یه شلوار و یه تیشرت .... با فکر اینکه لباس زیر هامو دیده قرمز شدم و سریع لباس هامو تنم کردم و موهام خشک کردم و مرطوب کننده زدم و رفتم بیرون که ارسلان رو دیدم
ارسلان: خب وقتشه
دیانا: وقت چی
ارسلان: میخوام جیغتو در بیارم
دیانا: گمشو .. داشتم میرفتم که یهو انداختتم رو مبل و افتاد روم
ارسلان: نگاه کن چخ لبایی
دیانا: وای پاشو ولم کنن
ارسلان: لبامو گذاشتم رو لباش و دستاشو محکم گرفتم
دیانا: داشتم تقلا میکردم و ارسلان همینجوری لبامو میک میزد
ارسلان: دیانا بدنش داغ کرد و معلوم بود داره اذیت میشه
دیانا؛ پا هامو میزدم زمین که ولم کنه اما محکم تر میخورد لبامو
ارسلان: لباشو لیس زدم همونجوری که روش بودم دستمو بردم زیر تیشرتش و وسط س.و.ت.ی.ن.ش رو پایین کشیدم و دستمو گذاشتم رو یه سینش و فشار دادم
دیانا: ارسلاننن نکن چتهه
ارسلان: اگه ساکت باشی کارت ندارم
دیانا: ولم کن آیی
ارسلان: تیشرتشو در آوردم و س.و.ت.ی.ن.ش رو در آوردم و شروع کردم به
۲۶.۰k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.