سناریو اچ پی
درخواستی طولانی*
وقتی سال بالاییشون هستیم و اونا ازمون متنفرن ولی ما دوسشون داریم و وقتی یه بار بهمون توهین های خیلی بدی میکنن و ما ناراحت میشیم ولی وقتی میبینیم دوستمون داره باهاش دعوا میگیره از اونا دفاع میکنیم و خودمون رو در نظر نمی گیریم:
هری: تعجب میکنه اما ب رو خودش نمیاره از اونجا میره و وفتی با خودش فک میکنه میبینه ک ن اون زیاده روی کرده و مقصر اونه پس میاد عذر خواهی
{شاید نباشیم ولی اینو بدون.. از اون کارم و حرفام واقعا پشیمونم .. لطفا.. منو ببخش }
ریگولوس: از خودش بدش میاد ک اون حرفا رو زده هعی با خودش میگه ت آدم خوبی هستی و مشکل از خودشه با ی دست گل میاد دیدنت
{من واقعا متاسفم ا/ت... ولی اگه بخوای میتونیم باهم دوست باشیم}
پتیو: ب ی گوشه خیره میشه و همش در حال حرص خوردنه و نگرانته ولی بیشتر عصبیه
{هی ا/ت.. بابت اون روز ..باید بگم... متاسفم }
تئو: استرس داره ک نکنه حالت بد بشه ولی خیلی معلوم نی
ی پاکت کامل سیگار میکشه ک پروفسور میاد دعواش میکنه
سعی میکنه ت درمانت کمک کنه و اگه نیاز ب دارایی باشه خودش برات میخره
دلش میخواد زود ت رخوب شی تا شاید بتونه کمی آروم شه
لورنزو: انقدر ناراحته ک شاید گریه کنه کلا حالش گرفتس و احساس پوچی داره ولی مطمئن نی مقصر ماجرا کیه برای معذرت خواهی ک صد درصد میاد ولی وقتی میاد نزدیک دوستت ی سیلی بش میزنه ک اون با لبخند تلخ ازت معذرت خواهی میکنه
تام: خیلی نگران ن یولی احساس بدی داره خودشو مقص نمیدونه ولی نمیخواد ت هم مقصر ماجرا باشی و چون دوستی نداره نمیدونه چطوری بیا کمکت و چون کمی مغروره نمیتونه معذرت خواهی کنه ولی ب صورت غیر مستقیم میاد پیشت و میگه: ت .. مقصر اون ماجرا نبودی.. پس.. لطفا قهر نباش
حمایت؟
وقتی سال بالاییشون هستیم و اونا ازمون متنفرن ولی ما دوسشون داریم و وقتی یه بار بهمون توهین های خیلی بدی میکنن و ما ناراحت میشیم ولی وقتی میبینیم دوستمون داره باهاش دعوا میگیره از اونا دفاع میکنیم و خودمون رو در نظر نمی گیریم:
هری: تعجب میکنه اما ب رو خودش نمیاره از اونجا میره و وفتی با خودش فک میکنه میبینه ک ن اون زیاده روی کرده و مقصر اونه پس میاد عذر خواهی
{شاید نباشیم ولی اینو بدون.. از اون کارم و حرفام واقعا پشیمونم .. لطفا.. منو ببخش }
ریگولوس: از خودش بدش میاد ک اون حرفا رو زده هعی با خودش میگه ت آدم خوبی هستی و مشکل از خودشه با ی دست گل میاد دیدنت
{من واقعا متاسفم ا/ت... ولی اگه بخوای میتونیم باهم دوست باشیم}
پتیو: ب ی گوشه خیره میشه و همش در حال حرص خوردنه و نگرانته ولی بیشتر عصبیه
{هی ا/ت.. بابت اون روز ..باید بگم... متاسفم }
تئو: استرس داره ک نکنه حالت بد بشه ولی خیلی معلوم نی
ی پاکت کامل سیگار میکشه ک پروفسور میاد دعواش میکنه
سعی میکنه ت درمانت کمک کنه و اگه نیاز ب دارایی باشه خودش برات میخره
دلش میخواد زود ت رخوب شی تا شاید بتونه کمی آروم شه
لورنزو: انقدر ناراحته ک شاید گریه کنه کلا حالش گرفتس و احساس پوچی داره ولی مطمئن نی مقصر ماجرا کیه برای معذرت خواهی ک صد درصد میاد ولی وقتی میاد نزدیک دوستت ی سیلی بش میزنه ک اون با لبخند تلخ ازت معذرت خواهی میکنه
تام: خیلی نگران ن یولی احساس بدی داره خودشو مقص نمیدونه ولی نمیخواد ت هم مقصر ماجرا باشی و چون دوستی نداره نمیدونه چطوری بیا کمکت و چون کمی مغروره نمیتونه معذرت خواهی کنه ولی ب صورت غیر مستقیم میاد پیشت و میگه: ت .. مقصر اون ماجرا نبودی.. پس.. لطفا قهر نباش
حمایت؟
۲۶.۰k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.