پارت۷
لالالالالالالالالااااا
ات: غذا خیلی خوب شده نمیدونستم اشپزی هم بلدی
ته: خب ما هم هنر های خودمون رو داریم
ات:هوم
اتمام غذا خوردن ات و تهیونگ
ته:خیلی خسته شدی
ات:اره خیلی خوابم میاد میخوام برم بخوابم
ته :اوکی
رفتم سمت اتاقم که یهو تهیونگ گفت
ته:کجا میریم ات
ات:میرم اتاقم
ته:مگه اتاق دیگه ای هم جز اتاق من داری ؟
ات:چ چ چیی؟
ته:بیا اینجا خوشگلم
ات:اوکی
رفتم اتاق ته و خوابیدیم صبح شد بیدار شدیم و اماده شدیم رفتیم
جهش زمانی
رسیدیم خونه عموی تهیونگ
ات :واییی چقد قشنگه اینج چقدر بزرگه
ته:هوم اره تازه یه استخر قشنگم داره باز بعدا دوتایی باهم میریم بهت نشونش میدم
ات:تهیونگگگگگ
جیسو:سلام داداشی سلام زن داداش بالاخره رسیدین
ات:اره گلم چطوری
جیسو:خوبم بیایین اتاق شما طبقه بالاست
ته:اوکی ما میریم وسایل مون رو میزاریم بعد میایم پایین ات بریم
ات:هوم بریم
وسایل رو گزاشتین رفتین پایین به همه سلام داداین ناهار خوردین
ته:ات بیا کارت دارم
ات:باشه
رفتین کنار استخر
ته:بیا ببینم. (هلت داد تو استخر )
ات:هییییی
کیشیدم اش تو استخر
ته:اهای
شروع کردن به پاشیدن اب روت
با هم ابازی کردین و از استخر در اومیدن
ات:عین موش اب کشیده شدم
ته:بیا بریم بالا لباس هامونو عوض کنیم
همه رفتن اتاق شون کسی نیست بیا
رفتیم بالا چون تیشرتم سفید و نازک بود خیس شده بود و چسپیدا بود به تنم
ته:میخوایی کمکت کنم عوض اش کنی
ات:اره ممنون
تهیونگ داشت کمکت میکرد که پیراهن ات رو عوض کنی که یهو دوتا چشم دیدی که از لای دروازه داره نگا تون میکنه
ادامه پارت بعد
شرط ۵ لایک ۲ کامنت
ات: غذا خیلی خوب شده نمیدونستم اشپزی هم بلدی
ته: خب ما هم هنر های خودمون رو داریم
ات:هوم
اتمام غذا خوردن ات و تهیونگ
ته:خیلی خسته شدی
ات:اره خیلی خوابم میاد میخوام برم بخوابم
ته :اوکی
رفتم سمت اتاقم که یهو تهیونگ گفت
ته:کجا میریم ات
ات:میرم اتاقم
ته:مگه اتاق دیگه ای هم جز اتاق من داری ؟
ات:چ چ چیی؟
ته:بیا اینجا خوشگلم
ات:اوکی
رفتم اتاق ته و خوابیدیم صبح شد بیدار شدیم و اماده شدیم رفتیم
جهش زمانی
رسیدیم خونه عموی تهیونگ
ات :واییی چقد قشنگه اینج چقدر بزرگه
ته:هوم اره تازه یه استخر قشنگم داره باز بعدا دوتایی باهم میریم بهت نشونش میدم
ات:تهیونگگگگگ
جیسو:سلام داداشی سلام زن داداش بالاخره رسیدین
ات:اره گلم چطوری
جیسو:خوبم بیایین اتاق شما طبقه بالاست
ته:اوکی ما میریم وسایل مون رو میزاریم بعد میایم پایین ات بریم
ات:هوم بریم
وسایل رو گزاشتین رفتین پایین به همه سلام داداین ناهار خوردین
ته:ات بیا کارت دارم
ات:باشه
رفتین کنار استخر
ته:بیا ببینم. (هلت داد تو استخر )
ات:هییییی
کیشیدم اش تو استخر
ته:اهای
شروع کردن به پاشیدن اب روت
با هم ابازی کردین و از استخر در اومیدن
ات:عین موش اب کشیده شدم
ته:بیا بریم بالا لباس هامونو عوض کنیم
همه رفتن اتاق شون کسی نیست بیا
رفتیم بالا چون تیشرتم سفید و نازک بود خیس شده بود و چسپیدا بود به تنم
ته:میخوایی کمکت کنم عوض اش کنی
ات:اره ممنون
تهیونگ داشت کمکت میکرد که پیراهن ات رو عوض کنی که یهو دوتا چشم دیدی که از لای دروازه داره نگا تون میکنه
ادامه پارت بعد
شرط ۵ لایک ۲ کامنت
۳.۵k
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.