عشق ممنوعه 🧡 ☆Part 1☆
شخصیت ها:
تهیونگ
سن: ۳۱
قد: ۱۷۹
وزن: ۶۴
خانواده: دختر ، پدر ، مادر
شغل: مدیر شرکت
سومی
سن: ۲۷
قد: ۱۶۷
وزن: ۴۷
خانواده: مادر
شغل: پرستار کودک
تیسا
سن: ۵
قد: ۷۵cm
وزن: ۱۳
خانواده: پدر
شغل: ندارد
خلاصه داستان (عشق ممنوعه):
داستان درباره کیم تهیونگ مدیر معروف ترین شرکت آسیا هست که همسرش رو که به شدت عاشقش بوده تازه از دست داد و تصمیم میگیره برای دختر کوچولوش پرستار بیاره و ....
(تهیونگ)
بالاخره بعد از کلی پرس و جو تونستم پرستار مناسبی رو برای تیسا پیدا کنم البته اگر باهاش کنار بیاد و مثل قبلیا فراریش نده ، اونطور که شنیدیم پرستار خیلی خوبیه و با بچه ها به خوبی کنار میاد امیدوارم با تیسا هم کنار بیاد
(سومی)
آماده شدم تا سمت خونه کیم راه بیوفتم خودم تا بحال چهرش رو ندیدم ولی اونطور که شنیدم میگن خیلی خوشتیپ و جذابه و البته با هر کسی به غیر از دخترش و همسرش که فوت کرده با کسی رفتار خیلی خوبی نداره امیدوارم من رو اول کاری اخراج نکنه ، تاکسی گرفتم و راه افتادیم سمت اونجا چون اونجا بالا شهر بود از جایی که من زندگی میکردم خیلی فاصله داشت ولی خداروشکر به بیمارستانی که مامانم بستری بود نزدیک بود تقریبا چون من باید هر روز به مامانم سر بزنم ، بعد از گذشت ۴۵ دقیقه بالاخره رسیدیم و من همراه چمدونم از تاکسی پیاده شدم
سومی: اوه عجب خونه ای اوففف سومی آروم باش نباید بی جنبه بازی در بیاری
رفتم سمت در و زنگ رو فشردم و بعد از چند ثانیه در باز شد و من رفتم داخل و وارد حیاط بزرگ خونه شدم و سعی کردم هی به اطراف نگاه نکنم و سریع رفتم دم در خونه اصلی که خانم مسنی در رو باز کردم
سومی: سلام
اجوما: سلام بفرما تو دخترم
سومی: ممنون
رفتم داخل و اون خانم در رو بست و اومد رو به روی من ایستاد
اجوما: خب عزیزم تو میتونی منو اجوما صدا کنی و یکسری نکات هست که قبل از اینکه ارباب جوان رو ببینی باید بدونی خوب بهم گوش کن باشه؟
سومی: چشم
اجوما: خب اول از همه اینکه به هیچ وجه توی صورت اون زل نزن چون متنفره از این کار و اینکه باهاش غیر رسمی حرف نزن تا وقتی که خودش بهت اجازه نداده اون از بی نظمی و کثیفی متنفره پس همیشه چه خودت چه اتاقت باید مرتب و آراسته باشه صدای بلند توی این خونه ممنوعه و اینکه تهیونگ خیلی روی دخترش و هر چیز مرتبت به همسر مرحومش حساسه پس حواستو جمع کن
سومی: چشم
اجوما: من میرم صداش کنم توام نکاتی که گفتم یادت نره وگرنه همین الان اخراج میشی
اجوما رفت طبقه بالا تا کیم تهیونگ معروف رو صدا بکنه ولی خداییش چقدر قوانین سخت گیرانه ای داره این خونه خیلی کنجکاوم ببینم چی شکلیه که همه ازش تعریف میکردن
کپی ممنوع ❌
تهیونگ
سن: ۳۱
قد: ۱۷۹
وزن: ۶۴
خانواده: دختر ، پدر ، مادر
شغل: مدیر شرکت
سومی
سن: ۲۷
قد: ۱۶۷
وزن: ۴۷
خانواده: مادر
شغل: پرستار کودک
تیسا
سن: ۵
قد: ۷۵cm
وزن: ۱۳
خانواده: پدر
شغل: ندارد
خلاصه داستان (عشق ممنوعه):
داستان درباره کیم تهیونگ مدیر معروف ترین شرکت آسیا هست که همسرش رو که به شدت عاشقش بوده تازه از دست داد و تصمیم میگیره برای دختر کوچولوش پرستار بیاره و ....
(تهیونگ)
بالاخره بعد از کلی پرس و جو تونستم پرستار مناسبی رو برای تیسا پیدا کنم البته اگر باهاش کنار بیاد و مثل قبلیا فراریش نده ، اونطور که شنیدیم پرستار خیلی خوبیه و با بچه ها به خوبی کنار میاد امیدوارم با تیسا هم کنار بیاد
(سومی)
آماده شدم تا سمت خونه کیم راه بیوفتم خودم تا بحال چهرش رو ندیدم ولی اونطور که شنیدم میگن خیلی خوشتیپ و جذابه و البته با هر کسی به غیر از دخترش و همسرش که فوت کرده با کسی رفتار خیلی خوبی نداره امیدوارم من رو اول کاری اخراج نکنه ، تاکسی گرفتم و راه افتادیم سمت اونجا چون اونجا بالا شهر بود از جایی که من زندگی میکردم خیلی فاصله داشت ولی خداروشکر به بیمارستانی که مامانم بستری بود نزدیک بود تقریبا چون من باید هر روز به مامانم سر بزنم ، بعد از گذشت ۴۵ دقیقه بالاخره رسیدیم و من همراه چمدونم از تاکسی پیاده شدم
سومی: اوه عجب خونه ای اوففف سومی آروم باش نباید بی جنبه بازی در بیاری
رفتم سمت در و زنگ رو فشردم و بعد از چند ثانیه در باز شد و من رفتم داخل و وارد حیاط بزرگ خونه شدم و سعی کردم هی به اطراف نگاه نکنم و سریع رفتم دم در خونه اصلی که خانم مسنی در رو باز کردم
سومی: سلام
اجوما: سلام بفرما تو دخترم
سومی: ممنون
رفتم داخل و اون خانم در رو بست و اومد رو به روی من ایستاد
اجوما: خب عزیزم تو میتونی منو اجوما صدا کنی و یکسری نکات هست که قبل از اینکه ارباب جوان رو ببینی باید بدونی خوب بهم گوش کن باشه؟
سومی: چشم
اجوما: خب اول از همه اینکه به هیچ وجه توی صورت اون زل نزن چون متنفره از این کار و اینکه باهاش غیر رسمی حرف نزن تا وقتی که خودش بهت اجازه نداده اون از بی نظمی و کثیفی متنفره پس همیشه چه خودت چه اتاقت باید مرتب و آراسته باشه صدای بلند توی این خونه ممنوعه و اینکه تهیونگ خیلی روی دخترش و هر چیز مرتبت به همسر مرحومش حساسه پس حواستو جمع کن
سومی: چشم
اجوما: من میرم صداش کنم توام نکاتی که گفتم یادت نره وگرنه همین الان اخراج میشی
اجوما رفت طبقه بالا تا کیم تهیونگ معروف رو صدا بکنه ولی خداییش چقدر قوانین سخت گیرانه ای داره این خونه خیلی کنجکاوم ببینم چی شکلیه که همه ازش تعریف میکردن
کپی ممنوع ❌
۴۹.۸k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.