ولاگگ 3 🍥💓

ولاگ داخل هتل!
لئو:بلخره یه اتاق گرفتیم و رفتیم داخل اتاق ، یه دوش گرفتیم و بعدش از شدت خستگی خوابمون برد🥱
(۲ساعت بعد)
یونجی:از خواب پاشدم دیم ساعت نه شبه منم لئو رو بیدار کردمم،
لئو:بانی منو بیدار کرد ماهم لباس پوشیدیم و رفتیم سمت رستوران هتل برای خوردن شام🍥
لئو:وقتی شاممون رو خوردیم رفتیم داخل پشت بان هتل ، خیلی منظره ی قشنگی داشت 🎆
یونجی:کتی ببین منظره ش چقدر قشنگه 😍
لئو:وای اره خیلی خوشکله❣️
یونجی : وایسا عکس بگیریم .
لئو:بعد از کلی حرف و عکس گرفتن بلخره بر گشتیم اتاقمون! و خوابیدیم تا صبح زود پاشیم بریم بیرون و یه منزل پیدا کنیم!
(۲ساعت بعد)
یونجی:لئو لئو پاشو ،
لئو :چی میخوای خوابم میادد تو چرا نخوابیدی؟!
یونجی :آخه خوابم نمی برهههه
لئو :بخواب خوابت میبره😂
( چند دقیقه بعد)
یونجی: دیدی خوابم نمیبره...
لئو:آره منم همینطور
یونجی: بیا بریم یکم تو هتل قدم بزنیم...
اسلاید دوم استایلم 💮🐰
اسلاید سوم و چهارم عکسایی که امشب گرفتم 🥢💗