فیک کوک پارت ² ♡نفرت تا عشق♡
آنچه گذشت:
میا: هی برییم دیگه
وال: عجله ندارم که دادا
................................................................................
منو وال رفتیم تو بار اونجا چندتا پسر نشسته بودن ولی چندتا دختر هم اونجا بودن یه پسر اونجا بود که یه دختر روی پاش گذاشته بود وای خدای من دختره چه زیبا بود پسره هم عالی بود اوف ولش کن چی میگم
وال: فدات شم چی شده
میا: هیچی بریم
وال: هی میا به گارسون بگو بیاد سر میز بعد بیا پیش من بش
میا: امم باشه هی ببخشید میشه یه بطری مشروب برامون بیارید؟
گارسون:حتما خانم الان میارم
(از زبان کوک)
داشتم با دخترای اونجا حال میکردم و گپ میزدیم که چشمم به یه دختره مو آبی افتاد (هی بچها توی این داستان من موهام آبیه ولی تیره) بلند شدم رفتم پیشش
(از زبان میا)
داشتم با گارسون حرف میزدم که یکی صدا زد (هوییی) من سریع برگشتم وای این همون پسرس دستشو کشید توی موهام ولی نمیدونم چرا گارسون لبخند زد و رفت گفتم:ع...ا...م
کوک:هی تو امشب با من میخابی
میا: چ...چی
آمد دستش رو از روی لبم تا روی گردنم کشید و گفت خیلی خوششانسی
میا: عوضی ولم چی میگی
کوک: اندامت خیلی خوبه
وال:اندام توهم عالیه
میا:😟
مرتیکه فک کردی چونکه جونگ کوکی میزارم به ناموسم دست بزنی
واقعا انقدر وال رو عصبی ندیده بودم بدجور داد میزد همه جمع شده بودن
کوک: چقدر میفروشیش
وال: هه چرت پرت نگو عوضی
کوک لبش رو گاز گرفت و بهم چشمک زد از نظرم خوشگل بود ولی نگاش نکردم و رفتم
وال: هی بیا بشین ولشون کن
نشستم پیشش گفت که
وال: ولش کن چیزه قراره الان یه دختره بیاد اینجا خوب راستش دوست دخترمه
میا: اوم اوم پسر شیطون
وال:😅 میا اسمش کاترین هستش
میا: اومم بش
کاترین: اومم سلام عشقم 💋(بوصیدن)
وال:💋(بوصیدن)
کاترین: اوه این میاعه
وال: آره اینه
میا: از دیدنت خوشحالم کاترین
کاترین: منم 🙄
کاترین: هی میا
میا: جونم عزیزم
کاترین: میشه باهم بریم دستشویی؟
میا: بشش بریم
(درحال رفتن)
کاترین: هی میا تو دیگه نباید پیش وال بمونی
میا: باش من مشکلی ندارم فقط دوست دارم خوشبخت شه
کاترین: میشه چرا شک کردی
(رفتم)
میا: وال هی میشه تنها برم خونه
وال: مطمئنی؟
میا: آره آره هی وال برو امشب پیش کاترین بخاب خیلی دختره خوبیه🙂
خودم تنها داشتم قدم میزدم که یکی آمد و ...
بعدی...
۲۰ لایک💜
۱۰ کامنت🐾
۲ فالور🦋
میا: هی برییم دیگه
وال: عجله ندارم که دادا
................................................................................
منو وال رفتیم تو بار اونجا چندتا پسر نشسته بودن ولی چندتا دختر هم اونجا بودن یه پسر اونجا بود که یه دختر روی پاش گذاشته بود وای خدای من دختره چه زیبا بود پسره هم عالی بود اوف ولش کن چی میگم
وال: فدات شم چی شده
میا: هیچی بریم
وال: هی میا به گارسون بگو بیاد سر میز بعد بیا پیش من بش
میا: امم باشه هی ببخشید میشه یه بطری مشروب برامون بیارید؟
گارسون:حتما خانم الان میارم
(از زبان کوک)
داشتم با دخترای اونجا حال میکردم و گپ میزدیم که چشمم به یه دختره مو آبی افتاد (هی بچها توی این داستان من موهام آبیه ولی تیره) بلند شدم رفتم پیشش
(از زبان میا)
داشتم با گارسون حرف میزدم که یکی صدا زد (هوییی) من سریع برگشتم وای این همون پسرس دستشو کشید توی موهام ولی نمیدونم چرا گارسون لبخند زد و رفت گفتم:ع...ا...م
کوک:هی تو امشب با من میخابی
میا: چ...چی
آمد دستش رو از روی لبم تا روی گردنم کشید و گفت خیلی خوششانسی
میا: عوضی ولم چی میگی
کوک: اندامت خیلی خوبه
وال:اندام توهم عالیه
میا:😟
مرتیکه فک کردی چونکه جونگ کوکی میزارم به ناموسم دست بزنی
واقعا انقدر وال رو عصبی ندیده بودم بدجور داد میزد همه جمع شده بودن
کوک: چقدر میفروشیش
وال: هه چرت پرت نگو عوضی
کوک لبش رو گاز گرفت و بهم چشمک زد از نظرم خوشگل بود ولی نگاش نکردم و رفتم
وال: هی بیا بشین ولشون کن
نشستم پیشش گفت که
وال: ولش کن چیزه قراره الان یه دختره بیاد اینجا خوب راستش دوست دخترمه
میا: اوم اوم پسر شیطون
وال:😅 میا اسمش کاترین هستش
میا: اومم بش
کاترین: اومم سلام عشقم 💋(بوصیدن)
وال:💋(بوصیدن)
کاترین: اوه این میاعه
وال: آره اینه
میا: از دیدنت خوشحالم کاترین
کاترین: منم 🙄
کاترین: هی میا
میا: جونم عزیزم
کاترین: میشه باهم بریم دستشویی؟
میا: بشش بریم
(درحال رفتن)
کاترین: هی میا تو دیگه نباید پیش وال بمونی
میا: باش من مشکلی ندارم فقط دوست دارم خوشبخت شه
کاترین: میشه چرا شک کردی
(رفتم)
میا: وال هی میشه تنها برم خونه
وال: مطمئنی؟
میا: آره آره هی وال برو امشب پیش کاترین بخاب خیلی دختره خوبیه🙂
خودم تنها داشتم قدم میزدم که یکی آمد و ...
بعدی...
۲۰ لایک💜
۱۰ کامنت🐾
۲ فالور🦋
۶۶.۵k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.