وقتی پسر خالت بود و....
P:8
کوک:داری چکار میکنی؟؟
ا.ت:گفتم فرار کنی من میمون درختیم نمیدونستی؟
کوک:هرچقدر میخوای بمون اون بالا میمون درختی اندازه پرم وزن نداری
ا.ت:عههه فقط بلدی حرص بدیی یهو گوششو به لب گرفتمم
کوک:هویی چکار میکنی
وحشی نکنن این نقطه حساس منههه
ا.ت:ولش کردم اومدم پایین
:یعنی چی نقطه حساسته؟؟؟
کوک:گاو من با این نقطه تحریک میشم
ا. ت:شتت ریدمم.. الان تحریک شدی؟؟
کوک:اره( خمار)
ا.ت:یاا داری عرق میکنیی
کوک:تقصیر توعهه( دااد)
ا.ت:ببخشید( با بغض و ترس)
کوک:ببخشید سرت داد زدم...
ا.ت:نه اشکال نداره( بغض)
کوک:لبام رو گذاشتم رو لباش و میبوسیدمش
هولش دادم رو مبل و روش خیمه زدم داشتم میبوسیدم دهنش و باز کرد و همراهی کرد
ویو ا.ت:
داشتم معذرت خواهی میکردم که یهو بوسیدم چند ثانیه اول شک شدم ولی بعدش همراهی کردم
ویو کوک:همینطور داشتم میبوسیدمش دستم رو بردم و پهلوش رو لمس کردم
5 مین بعد:
ازش جدا شدم و نفسامو تو گوشش خالی کردم...
ا.ت:چرا منو بوسیدی؟
کوک:چرا همراهی کردی؟؟
ا.ت:جوابی نداشتم....
کوک:بیبی گرل میدونی که تحریک شدم؟؟
ا.ت:میدونم ولی برو پیش عشقت...
کوک:( پوزخند)کوچولو حسودی کردی؟؟
ا.ت:نه حسودی نکردم برای چی؟؟
کوک:ولی عشقم تویی
ا.ت:چی؟؟ چی می...
کوک:حرفش با گذاشته شدن لبام رو لباش قطع شد دوباره بوسه رو شروع کردم نشستم ا.ت رو گذاشتم رو پام....
بچه ها ببینید بقیش رو اسمات تصور کنید ولی کوک باکره گی ا.ت رو نگرفت و اینکه اسمات رو نوشته بودم ولی ویس مسدودم میکنه حالا اگه کسیم خواست تو کامنتا بخونه
پارت بعد:40 لایک
پارت بعد تهیونگمون وارد داستان میشه😔
کوک:داری چکار میکنی؟؟
ا.ت:گفتم فرار کنی من میمون درختیم نمیدونستی؟
کوک:هرچقدر میخوای بمون اون بالا میمون درختی اندازه پرم وزن نداری
ا.ت:عههه فقط بلدی حرص بدیی یهو گوششو به لب گرفتمم
کوک:هویی چکار میکنی
وحشی نکنن این نقطه حساس منههه
ا.ت:ولش کردم اومدم پایین
:یعنی چی نقطه حساسته؟؟؟
کوک:گاو من با این نقطه تحریک میشم
ا. ت:شتت ریدمم.. الان تحریک شدی؟؟
کوک:اره( خمار)
ا.ت:یاا داری عرق میکنیی
کوک:تقصیر توعهه( دااد)
ا.ت:ببخشید( با بغض و ترس)
کوک:ببخشید سرت داد زدم...
ا.ت:نه اشکال نداره( بغض)
کوک:لبام رو گذاشتم رو لباش و میبوسیدمش
هولش دادم رو مبل و روش خیمه زدم داشتم میبوسیدم دهنش و باز کرد و همراهی کرد
ویو ا.ت:
داشتم معذرت خواهی میکردم که یهو بوسیدم چند ثانیه اول شک شدم ولی بعدش همراهی کردم
ویو کوک:همینطور داشتم میبوسیدمش دستم رو بردم و پهلوش رو لمس کردم
5 مین بعد:
ازش جدا شدم و نفسامو تو گوشش خالی کردم...
ا.ت:چرا منو بوسیدی؟
کوک:چرا همراهی کردی؟؟
ا.ت:جوابی نداشتم....
کوک:بیبی گرل میدونی که تحریک شدم؟؟
ا.ت:میدونم ولی برو پیش عشقت...
کوک:( پوزخند)کوچولو حسودی کردی؟؟
ا.ت:نه حسودی نکردم برای چی؟؟
کوک:ولی عشقم تویی
ا.ت:چی؟؟ چی می...
کوک:حرفش با گذاشته شدن لبام رو لباش قطع شد دوباره بوسه رو شروع کردم نشستم ا.ت رو گذاشتم رو پام....
بچه ها ببینید بقیش رو اسمات تصور کنید ولی کوک باکره گی ا.ت رو نگرفت و اینکه اسمات رو نوشته بودم ولی ویس مسدودم میکنه حالا اگه کسیم خواست تو کامنتا بخونه
پارت بعد:40 لایک
پارت بعد تهیونگمون وارد داستان میشه😔
۳۹.۸k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.