۲پارتی فلیکس پارت۱💜

امروز خونه ی خواهر فلیکس دعوت بودیم
از اونجایی که میدونستم فلیکس دیر میاد پس زود اماده نشدم
دستی به شکمم کشیدم
آسا:دخترم....حالت خوبه؟منو ببخش امشب یزره دیر شام میخوریم اخه بابات دیر میاد خونه....هنوز کوچولویی میدونم صبر ند....

با باز شدن سرمو بالا اوردم
فلیکس انقد زود نمیومد

فلیکس:آسا خونه ای؟
آسا:تو اتاقم
بعد از چند ثانیه وارد اتاق شد
فلیکس:سلام خانم خانما.....چرا اماده نیستی
آسا:چرا انقد زود اومدی
فلیکس:مگه دعوت نیستیم؟
آسا:برای من کار داری ولی برای خواهرت وقتت ازاده؟
فلیکس:ظ
آسا:خب من از کجا میدونستم قراره زود بیای
فلیکس:خب الان اماده شو
آسا:باشه
همونطور که دنبال لباس میگشتم حرف زد
فلیکس:چیکار میکردی؟
آسا:با دخترم حرف میزدم
فلیکس:چرا بدون من باهاش حرف میزنی
آسا:اینا حرف خصوصی بود
فلیکس:نه باباااا
آسا:حسود هرگز نیاسود
فلیکس:باشه آسا خانم بزار دخترم بدنیا بیاد نشونت میدم
آسا:کمتر نمک بریز
فلیکس:میرم ببینم تو یخچال چی داریم گشنمه
آسا:زیاد نخور سیر میشی
فلیکس:باشه

با رفتن فلیکس لباسامو عوض کردم
نخواستم ارایش کنم پس فقط یه رژ زدم
عطرمو برداشتم و زدم
فلیکس وارد اتاق شد

آسا:چی میخوری
فلیکس:نمیدونم چیه ولی خوشمزس
نگاهم به کاسه ابی که داخل یخچال گذاشته بودم افتاد
آسا:اینو نخوررررر مال منههههه
فلیکس:عه خب گشنم بود
آسا:فلیکسسسس همشو خوردی من ویار کرده بودم
فلیکس:چه میدونستم مال توعه خبببب.....برات میخرم اشک نریز
آسا:من اشک نمیریزممم
فلیکس:زود بریم چون گشنمه
آسا:این پاشنه بلنده رو بپوشم یا این صندل؟
فلیکس:پاشنه بلند؟اگه یهو خوردی زمین بچمو ناکار کردی چی؟
آسا:صندل میپوشم
فلیکس:انتخاب خوبیه

صندلو روی زمین گذاشتم و پام کردم
.
.
.
.

حمایت یادتون نره💜