عشق ممنوعه من
عشق ممنوعه من
پارت ۱۱
#دیانا
حالم بد بود اخه چرا
یهو مامانم امد داخل اتاقم
م. ببین دخترم شما ۵ ماه باهم باشید بعد طلاق
د. مامان یعنی چی اسمش داخل شناسنامه من بیوفته
م. ببین شما فردا عقد میکنید بعد ۵ ماه دیگ شناسنامه سفید میگیریم برات
د. چرا رضا نباید ازدواج کنه؟
م. نمیدونم اینو پدربزرگت گف
د. هق هق
م. دیانا به خاطر من قبول کن
د. ب بش
م . آفرین بیا بقلم
د. بش
با مامان رفتیم پایین
پ. خب فردا عقد عروسی هم جمعه یعنی ۳ روز دیگ
بچه ها. بش
پ. خب از امشب دیانا و ارسلان توی اتاق محشاد محراب هم
م ا.بزار محرم بشن
پ. گفتم چی
م ا. بش ببخشید
با ارسلان رفتیم اتاق من
د. ت پایین من بالا
ا. بش
خوابیده بودم یهو صدای داد یکی امد سری بیدار شدیم با ارسلان دیدیم پدربزرگه
پ. چرا پیش هم نخوابیدید
ا. عام اخه ما هنوز محرم نبودیم
پ. برید پیش هم بخوایید بدویید
ارسلان امد پیشم گرفتیم خوابیدیم ولی با فاصله
پارت ۱۱
#دیانا
حالم بد بود اخه چرا
یهو مامانم امد داخل اتاقم
م. ببین دخترم شما ۵ ماه باهم باشید بعد طلاق
د. مامان یعنی چی اسمش داخل شناسنامه من بیوفته
م. ببین شما فردا عقد میکنید بعد ۵ ماه دیگ شناسنامه سفید میگیریم برات
د. چرا رضا نباید ازدواج کنه؟
م. نمیدونم اینو پدربزرگت گف
د. هق هق
م. دیانا به خاطر من قبول کن
د. ب بش
م . آفرین بیا بقلم
د. بش
با مامان رفتیم پایین
پ. خب فردا عقد عروسی هم جمعه یعنی ۳ روز دیگ
بچه ها. بش
پ. خب از امشب دیانا و ارسلان توی اتاق محشاد محراب هم
م ا.بزار محرم بشن
پ. گفتم چی
م ا. بش ببخشید
با ارسلان رفتیم اتاق من
د. ت پایین من بالا
ا. بش
خوابیده بودم یهو صدای داد یکی امد سری بیدار شدیم با ارسلان دیدیم پدربزرگه
پ. چرا پیش هم نخوابیدید
ا. عام اخه ما هنوز محرم نبودیم
پ. برید پیش هم بخوایید بدویید
ارسلان امد پیشم گرفتیم خوابیدیم ولی با فاصله
۲۲.۸k
۰۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.