part :8
part :8
(علامت کوک علامت ته _علامت گو وون ×علامت هیونجین *)
رفتم لباسامو عوض کردم و سریع از عمارت رفتم بیرون یه ماشین گرفتم و رفتم سمت جایی که با پسرا قرار داشتم بعد چند مین رسیدم و دیدم هیونجین و گو وون دا نی باهم حرف میزنن
سلاااام
×چه عجب اومدی و ما رو نپیچوندی
*هیونگ سر به سرش نزار
بچه ها ما دیگه نمیتونیم همو ببینیم
×*چییی؟ (باهم گفتن )
ارباب کیم رو میشناسین ؟
×عاره
* عاره این قضیه چه ربطی به اون داره ؟
کوش کن . پدرم منو به جای طلبش داده به اون
×*هاااا؟
بابا یکم یواش تر
×چی چیو تورو به جای طلبش داده ؟ مگه تو کالا یا پولی اصلا مگه شهر هرته
*راست میگه مگه اینجا شهر هرته
ببین من خودمم نمیدونم اون عوضی چرا منو به جای طلبش داده الان من فقط یه ساعت فرست دارم بیان خوش بگذرونیم
×*اوکی بریم
با بچه ها رفتیم شهر بازی و اون یه ساعت به خوبی گذشت وقتی برگشتم عمارت هیچکس نبود رفتم سمت اتاق خدمتکارا. بعد یه دوش گرفتن اومدم بیرون و لباسامو پوشیدم گشنم بود رفتم داخل ساختمون هیچکس اونجا نبود یعنی تهیونگ کجا بود .
(علامت کوک علامت ته _علامت گو وون ×علامت هیونجین *)
رفتم لباسامو عوض کردم و سریع از عمارت رفتم بیرون یه ماشین گرفتم و رفتم سمت جایی که با پسرا قرار داشتم بعد چند مین رسیدم و دیدم هیونجین و گو وون دا نی باهم حرف میزنن
سلاااام
×چه عجب اومدی و ما رو نپیچوندی
*هیونگ سر به سرش نزار
بچه ها ما دیگه نمیتونیم همو ببینیم
×*چییی؟ (باهم گفتن )
ارباب کیم رو میشناسین ؟
×عاره
* عاره این قضیه چه ربطی به اون داره ؟
کوش کن . پدرم منو به جای طلبش داده به اون
×*هاااا؟
بابا یکم یواش تر
×چی چیو تورو به جای طلبش داده ؟ مگه تو کالا یا پولی اصلا مگه شهر هرته
*راست میگه مگه اینجا شهر هرته
ببین من خودمم نمیدونم اون عوضی چرا منو به جای طلبش داده الان من فقط یه ساعت فرست دارم بیان خوش بگذرونیم
×*اوکی بریم
با بچه ها رفتیم شهر بازی و اون یه ساعت به خوبی گذشت وقتی برگشتم عمارت هیچکس نبود رفتم سمت اتاق خدمتکارا. بعد یه دوش گرفتن اومدم بیرون و لباسامو پوشیدم گشنم بود رفتم داخل ساختمون هیچکس اونجا نبود یعنی تهیونگ کجا بود .
۶.۲k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.