Trust me Continue Part. 6
سرمو روی میز گذاشتمو چشمامو بستم تا چشمم داشت گرم میشد یک دفعه صدای باز شدن در و خوردن در به دیوار شد
از این که موقعی که خوابم یکی برینه به خوابم اعصابم خورد شد دستامو روی میز گذشتمو پاشدم
جوری پاشدم که صندلی با صدای بلندی افتاد و همه کلاس ساکت شدنو سمت من برگشتن
من با چشمای قرمز به کیم تهیونگ و پارک جیمین نگاه می کردم سمتشون رفتم و روبه روشون وایستادم
+ به شما یاد ندادن عین ادم درو باز کنید؟؟؟
ته: چرا یاد دادن ولی ما دلمون می خواد این جوری درو باز کنیم
+ اینجا کلاسه و اینک در کلاسه اتاق خودت نیست که هر گوهی بخوای بخوری
ته: هییییییعییی
تهیونگ داشت سمت من میامد که جیمین دستشو روی سینه تهیونگ گذاشت و کاری کرد که سر جاش وایسته
جیمین گاهش و از روی تهیونگ برداشتو به من نگاه کرد
با چشمای تغریبا عصبی و سرد بهم نگاه می کرد
- خانوم چوی درسته یک خوبی کردیم و یکم باهات گرم شدیم دلیل نمیشه هر چیزی از دهنت در بیاد به ما بگی
+هیچ کس کمکی از شما نمی خواست چرا امدی کمک کردی؟؟
- چون نمی خواستم موقعی که میزنی زیر گریه ابروت جلوی بچه ها کلاس بره
.........
بمانید در خماری 😎
نظر زیاد نباشه نمیزارم پارت بعدی رو💙
دوستون دارم 😘
از این که موقعی که خوابم یکی برینه به خوابم اعصابم خورد شد دستامو روی میز گذشتمو پاشدم
جوری پاشدم که صندلی با صدای بلندی افتاد و همه کلاس ساکت شدنو سمت من برگشتن
من با چشمای قرمز به کیم تهیونگ و پارک جیمین نگاه می کردم سمتشون رفتم و روبه روشون وایستادم
+ به شما یاد ندادن عین ادم درو باز کنید؟؟؟
ته: چرا یاد دادن ولی ما دلمون می خواد این جوری درو باز کنیم
+ اینجا کلاسه و اینک در کلاسه اتاق خودت نیست که هر گوهی بخوای بخوری
ته: هییییییعییی
تهیونگ داشت سمت من میامد که جیمین دستشو روی سینه تهیونگ گذاشت و کاری کرد که سر جاش وایسته
جیمین گاهش و از روی تهیونگ برداشتو به من نگاه کرد
با چشمای تغریبا عصبی و سرد بهم نگاه می کرد
- خانوم چوی درسته یک خوبی کردیم و یکم باهات گرم شدیم دلیل نمیشه هر چیزی از دهنت در بیاد به ما بگی
+هیچ کس کمکی از شما نمی خواست چرا امدی کمک کردی؟؟
- چون نمی خواستم موقعی که میزنی زیر گریه ابروت جلوی بچه ها کلاس بره
.........
بمانید در خماری 😎
نظر زیاد نباشه نمیزارم پارت بعدی رو💙
دوستون دارم 😘
۱۰.۸k
۲۳ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.