𝘗𝘢𝘳𝘵 1
(ا.ت با کوک هم اتاقیه)
ا.ت
خواب بودم که با صدای نامی بلند شدم..
نامجون:ااااا.تتتتتتت بلند شووووو ساعت هشت صبحههههههههه
ا.ت:بابا ولم کنننننننن خوابم میاددددددد
نامجون:کوک تو بلند شوووووو
کوک:خااااااا پوووووفففففف(خروپف:|)
نامجون:وایییی چرا هیچکدومتون بلند نمیشیییین:///
جین(از پشت سر نامی):من بیدارممممم
نامجون:عههه بیدار شدییییی
جین:ارهه..بریم صبونه اماده کنیممم
نامجون:بریییممم
ا.ت:هووفف
خواستم تکون بخورم ک چیزی پشتم احساس کردم..برگشتم دیدم..
ا.ت:جییییییغغغغ تو کی اومدیییییی
یونگی:هاا چتههه🗿
ا.ت:میگم کی اومدیی:/
یونگی:مگه بار اوله اینجا میخوابم😐
ا.ت:ام..ن://
بونگی:خوابم میادددد
و برگشت و پتورو کشید رو خودش..
ا.ت
یونگی راس میگه بار اول نی که میاد پیشم میخوابه..صبا از دست غرغرای نتمجون برای اینکه یونگی بیدارشه فرار میکنه و میاد پیش من میخوابه:/
منم پتورو کشیدم رو خودم..برگشتم و خوابیدم..
سه ساعت بعد..
ا.ت
خواب بودم که صدای اب میومد..من تو حالت خواب و بیداری بودم.. کم کم داشتم بیدار میشدم..
بیدار شدم که ددم کوک با ی حوله دور کمرش از حموم داره میاد بیرون..
ا.ت:جییییییغغغغ لباس بپووووششششش
کوک:بابا چتههههه😐من ک شبا لخت میخوابممممم😐
ا.ت:خو من ک نمیبینممممم..ینی خوابم اون موقعی ک تو میای بخوابیییی(چشماشو گرفته بود)
کوک: ه..
ا.ت:لباستو بپوش دیگهههههه
کوک:باشهههههه
شوگا:چتونههههه بالاسرم دارین دادو بیداد میکنینننننننن
ا.ت:یااااا تو کی بیدار شدی:|؟
یونگی:همین الان ب لطف شماها😐
و خلاصه رفتن پایین..
جین: به بههههه چ عجب بیدار شدین://
ا.ت:صب توهم بخیر:/
جین:صب بخیر:|
اعضا:صب بخییییررر
نامجون:الان نزدیک ظهره ها:/
ا.ت: حالا هرچی-_-
یونگی:سل عرض شد:/
اعضا:سلاام
....
چون پارت اوله شرط نداریم
چطور بود؟؟
ا.ت
خواب بودم که با صدای نامی بلند شدم..
نامجون:ااااا.تتتتتتت بلند شووووو ساعت هشت صبحههههههههه
ا.ت:بابا ولم کنننننننن خوابم میاددددددد
نامجون:کوک تو بلند شوووووو
کوک:خااااااا پوووووفففففف(خروپف:|)
نامجون:وایییی چرا هیچکدومتون بلند نمیشیییین:///
جین(از پشت سر نامی):من بیدارممممم
نامجون:عههه بیدار شدییییی
جین:ارهه..بریم صبونه اماده کنیممم
نامجون:بریییممم
ا.ت:هووفف
خواستم تکون بخورم ک چیزی پشتم احساس کردم..برگشتم دیدم..
ا.ت:جییییییغغغغ تو کی اومدیییییی
یونگی:هاا چتههه🗿
ا.ت:میگم کی اومدیی:/
یونگی:مگه بار اوله اینجا میخوابم😐
ا.ت:ام..ن://
بونگی:خوابم میادددد
و برگشت و پتورو کشید رو خودش..
ا.ت
یونگی راس میگه بار اول نی که میاد پیشم میخوابه..صبا از دست غرغرای نتمجون برای اینکه یونگی بیدارشه فرار میکنه و میاد پیش من میخوابه:/
منم پتورو کشیدم رو خودم..برگشتم و خوابیدم..
سه ساعت بعد..
ا.ت
خواب بودم که صدای اب میومد..من تو حالت خواب و بیداری بودم.. کم کم داشتم بیدار میشدم..
بیدار شدم که ددم کوک با ی حوله دور کمرش از حموم داره میاد بیرون..
ا.ت:جییییییغغغغ لباس بپووووششششش
کوک:بابا چتههههه😐من ک شبا لخت میخوابممممم😐
ا.ت:خو من ک نمیبینممممم..ینی خوابم اون موقعی ک تو میای بخوابیییی(چشماشو گرفته بود)
کوک: ه..
ا.ت:لباستو بپوش دیگهههههه
کوک:باشهههههه
شوگا:چتونههههه بالاسرم دارین دادو بیداد میکنینننننننن
ا.ت:یااااا تو کی بیدار شدی:|؟
یونگی:همین الان ب لطف شماها😐
و خلاصه رفتن پایین..
جین: به بههههه چ عجب بیدار شدین://
ا.ت:صب توهم بخیر:/
جین:صب بخیر:|
اعضا:صب بخییییررر
نامجون:الان نزدیک ظهره ها:/
ا.ت: حالا هرچی-_-
یونگی:سل عرض شد:/
اعضا:سلاام
....
چون پارت اوله شرط نداریم
چطور بود؟؟
۴۷.۰k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.