پارت ۱۹
دو هفته بعد ا/ت ویو):
دیگه نمیتونستم حسمو نسبت به تهیونگ بروز ندم عاشقانه میپرستیدمش ولی اون متوجه همچین حسی نمیشد و همچنان باهام سرد و تحقیر امیز حرف میزد ولی میدونین عشقه دیگه نمیتونی کاری کنی من هنوزم دوستش داشتم و با هیچ کدوم از رفتاراش ناراحت نمیشدم.
راوی:امروز قرار بود یکی از شرکای تهیونگ به خونه شون بیاد ا/ت رفته بود تا برای مهمون هایی که تهیونگ گفته بود خوراکی آماده کنه کارش تقریبا تموم شده بود که زنگ خونه به صدا در اومد تهیونگ بود.
+سلام ارباب(تعظیم)
_سلام(اروم و سرد)
رفتم بالا حیلی خسته بودم میخواستم تا شریکام بیان یه چرت بزنم
(۳۰ مین بعد):
دیگه نمیتونستم حسمو نسبت به تهیونگ بروز ندم عاشقانه میپرستیدمش ولی اون متوجه همچین حسی نمیشد و همچنان باهام سرد و تحقیر امیز حرف میزد ولی میدونین عشقه دیگه نمیتونی کاری کنی من هنوزم دوستش داشتم و با هیچ کدوم از رفتاراش ناراحت نمیشدم.
راوی:امروز قرار بود یکی از شرکای تهیونگ به خونه شون بیاد ا/ت رفته بود تا برای مهمون هایی که تهیونگ گفته بود خوراکی آماده کنه کارش تقریبا تموم شده بود که زنگ خونه به صدا در اومد تهیونگ بود.
+سلام ارباب(تعظیم)
_سلام(اروم و سرد)
رفتم بالا حیلی خسته بودم میخواستم تا شریکام بیان یه چرت بزنم
(۳۰ مین بعد):
۴.۵k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.