وقتی به دخترتون کم توجهی میکرد
وقتی به دخترتون کم توجهی میکرد
پارت اول
میون.بازم مثل همیشه با صدای خنده مامان و بابا و سونگ جی بیدار شدم سونگ جی برادر کوچیک منه بابای من خیلی یبیشتر به اون اهمیت میده با اینکه منم دخترشم اما تمام اهمیت های اون برای سونگ جی ازش بدم میاد اوضاع قبل اون خیلی بهنر میبود رفتم پایین و به بقیه سلام دادم
ا.ت.سلام دخترم
کوک. ....
میون.
بابام حتی نگاهمم نکرد داشت با پسر عزیزش بازی میکرد من برای این خانواده مثل عضو فراموش شدم تنهایی صبحونه خوردم و به سمت دبیرستانم راهی شدم مدرسه یک راه فرار از خونست و خونه هم یک راه فرار از مدرسست مسخرست ساعت های مدرسه به مضخرف ترین حالت ممکن گذشت مثل همیشه تنهایی برگشتم که یکدفعه کشیده شدم یکطرف
میون.کیه....
دختر.ساکت باش هیشششش
میون.از من چی میخواید
دختر.چیز زیادی نیست پول میخوایم
میون.من ...پولی ندارم
دختر.چطور کرعت میکنی بهم دروغ بگی (بهش سیلی میزنه) فردا منتظرت میمونم با پول بیشتری بیا و اگر نه خودت میدونیدو عواقبش
میون.با...باشه
سریع رفتم خونه حالا چیکار کنم به کی بگم اصلا من کسی رو دارم که بخوام بهش بگم ....بیخیالش همون بهتر که کاری رو که گفت انجام بدم براش پول میبرم
یک هفته ای میگذره و من هر روز برای اون دختر و دار دستش پول میبرم اما امروز پولم خیلی کمتره حالا چیکار کنم
دختر.خب پول و بده
میون.ب...بیا
دختر.عمین منو مسخره گرفتی
میون.باور کن...همینقدر دارم
دختر.هه تو واقعا فکر کردی من به همینقدر راضی میشم
میون.من بیشتر از این ندارم
دختر.مشکل از توئه بهت گفتم عواقب دار
میون.ولی
اون و چند تا دختر دسکه شرپع کردن به زده من اینقدر منو زدن که نای راه رفتن نداشتم
دختر.فردا با پول بیشتری بیا فهمیدی
نیون. ف..همی..دم
هرطور بود خودمو رسوندم خونه در و باز کردم مامان در حال اشپزی بود و بابا هم سرکار بود
پارت اول
میون.بازم مثل همیشه با صدای خنده مامان و بابا و سونگ جی بیدار شدم سونگ جی برادر کوچیک منه بابای من خیلی یبیشتر به اون اهمیت میده با اینکه منم دخترشم اما تمام اهمیت های اون برای سونگ جی ازش بدم میاد اوضاع قبل اون خیلی بهنر میبود رفتم پایین و به بقیه سلام دادم
ا.ت.سلام دخترم
کوک. ....
میون.
بابام حتی نگاهمم نکرد داشت با پسر عزیزش بازی میکرد من برای این خانواده مثل عضو فراموش شدم تنهایی صبحونه خوردم و به سمت دبیرستانم راهی شدم مدرسه یک راه فرار از خونست و خونه هم یک راه فرار از مدرسست مسخرست ساعت های مدرسه به مضخرف ترین حالت ممکن گذشت مثل همیشه تنهایی برگشتم که یکدفعه کشیده شدم یکطرف
میون.کیه....
دختر.ساکت باش هیشششش
میون.از من چی میخواید
دختر.چیز زیادی نیست پول میخوایم
میون.من ...پولی ندارم
دختر.چطور کرعت میکنی بهم دروغ بگی (بهش سیلی میزنه) فردا منتظرت میمونم با پول بیشتری بیا و اگر نه خودت میدونیدو عواقبش
میون.با...باشه
سریع رفتم خونه حالا چیکار کنم به کی بگم اصلا من کسی رو دارم که بخوام بهش بگم ....بیخیالش همون بهتر که کاری رو که گفت انجام بدم براش پول میبرم
یک هفته ای میگذره و من هر روز برای اون دختر و دار دستش پول میبرم اما امروز پولم خیلی کمتره حالا چیکار کنم
دختر.خب پول و بده
میون.ب...بیا
دختر.عمین منو مسخره گرفتی
میون.باور کن...همینقدر دارم
دختر.هه تو واقعا فکر کردی من به همینقدر راضی میشم
میون.من بیشتر از این ندارم
دختر.مشکل از توئه بهت گفتم عواقب دار
میون.ولی
اون و چند تا دختر دسکه شرپع کردن به زده من اینقدر منو زدن که نای راه رفتن نداشتم
دختر.فردا با پول بیشتری بیا فهمیدی
نیون. ف..همی..دم
هرطور بود خودمو رسوندم خونه در و باز کردم مامان در حال اشپزی بود و بابا هم سرکار بود
۳.۸k
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.